پژوهش حاضر به دنبال واکاوی ماهیت قدرت و تدوین چارچوبی نظری در میان مدیران زن مدارس بود. پارادایم معرفت شناسی انتقادی با رویکرد کیفی و راهبرد نظریه داده بنیاد مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس نمونه گیری نظری و هدفمند، مصاحبه نیمه ساختارمند با مدیران زن، مدیران مرد و همچنین مردانی که همسر شاغل داشتند، انجام شد. پس از پیاده کردن و کدگذاری سه مرحله ای متن مصاحبه ها، تبعیض نهادی به منزله هسته اصلی و مرکزی تحقیق شکل گرفت. زمینه ها و شرایط علی و مداخله گر عبارت بودند از: ساختارهای سیاسی ـ قانونی، فرهنگی و ذهنی. همچنین، مسئولیت های خانوادگی و اداری و بسترهای آموزشی و رسانه ای به منزله عوامل واسطه ای در تقویت مردسالاری مورد نظر بودند. زنان برای مقابله با این وضعیت هژمونیک از یک طرف و توانمند سازی خود از طرف دیگر، نوعی امیدواری معرفتی را در فلسفه شخصی خود تقویت کرده بودند.