1403/01/31
کمال خالق پناه

کمال خالق پناه

مرتبه علمی: استادیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 457895
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
نشانی:
تلفن: 09127632822

مشخصات پژوهش

عنوان
تجربۀ مصرف شبکه های اجتماعی (مورد مطالعه: شبکۀ اجتماعی بی تاک)
نوع پژوهش
مقاله چاپ‌شده در مجلات علمی
کلیدواژه‌ها
نمایش هویت ساختگی، تجربۀ فضایی کارناوالی، زمان/مکان زدایی از ارتباط، اعتیاد مجازی، جمع گرایی مجازی
سال 1395
مجله تحقيقات فرهنگي ايران-پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم
شناسه DOI
پژوهشگران جمال محمدی ، کمال خالق پناه ، الهه غلامی

چکیده

بی تاک یک شبکۀ اجتماعیِ دسترسی پذیر از طریق تلفن همراه است که طیف وسیعی از کاربران را به خود جلب کرده است. محوریت یافتن شبکه های اجتماعی در زندگی روزمره، بالاخص در میان نسل نوظهور، سبب نوعی دگردیسی پایه-ای در فرایندهای هویت یابی، معناسازی و خاصه در فرم و محتوای ارتباط شده است. این جستار، تحقیقی است دربارۀ کاربران شبکۀ بی تاک، تعامل ها و فعالیت ها و تجارب آنها در این فضای مجازی، و احساس ها و لذت ها و معناها و نگرش هایی که از قِبَل حضور در این شبکه عایدشان می شود. پژوهش به شیوۀ کیفی انجام شده است. کاربران شبکۀ اجتماعیِ بی-تاک نمونه های مورد مطالعۀ هستند که از میان دانشجویان دانشگاه کردستان انتخاب شده اند. برای انتخاب نمونه ها از شیوۀ نمونه گیری باز انجام شده است. فن گردآوری داده ها مشاهدۀ مستقیم فضای درون شبکه و مصاحبۀ نیمه ساخت یافته با کاربران و روش تحلیل داده های نظریۀ زمینه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شرایط/زمینه هایی همچون «پیگیری علایق واقعی در دنیای ناواقعی» و «بازنمایی خواست-ها/صداها در فضای مجازی» ورود و مشارکت کاربران در شبکۀ بی تاک را تسهیل می کنند؛ و عامل «دسترسی پذیری آنی» همچون شرطی مداخله گر این مشارکت را تشدید می کند. مشارکت و فعالیت کاربران در این شبکه، ضمن تغییر تعامل های اجتماعیِ پیشین آنها در جهان واقعی، به شکل گیری فرم های نوین تعامل و ارتباط در میان می انجامد که «نمایش هویت ساختگی»، «تجربۀ فضایی کارناوالی»، «سواد حبابی» و «زمان/مکان زدایی از ارتباط» برجسته ترین خصایل این اَشکال نوین ارتباط اند. این مشارکت/فعالیت همچنین واجد پیامدهایی چون «اعتیاد مجازی» و «جمع گرایی مجازی» در زندگی روزمرۀ کاربران است که خود به تغییر فرایندهای کسب معنا و هویت در حیات اجتماعی آنها دامن می زند. می توان گفت که حاصل مشارکت/فعالیت کاربران در این شبکه، در کل، ورود به نوعی «ارتباط ایماژ-محور و شبیه سازی-شده» است که تفاوت هایی بنیادین با تعامل های واقعیِ جهان خارج دارد. تجربۀ ارتباط در اینجا دیگر آن تجربۀ واجد اصالت، غنا و سرزندگی نیست، بلکه آنی و ساختگی و فاقد توان حیات بخشی است.