در پژوهش حاضر، تجارب زیسته معلمان از انجام درسپژوهی و پیامدهای آن برای مدیریت برنامه درسی مورد واکاوی قرار گرفت. رویکرد پژوهش، کیفی و مبتنی بر پدیدارشناسی توصیفی بود. جامعه پژوهش شامل معلمان مقطع ابتدایی شهرستان کرمانشاه در سال تحصیلی 403-402 بود که تجربه عملی درسپژوهی داشتند. شرکتکنندگان بر اساس نمونهگیری هدفمند و روش گلولهبرفی انتخاب شدند و جمعآوری دادهها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت که پس از انجام مصاحبه پانزدهم محقق شد. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه نیمهساختاریافته عمیق بود و تحلیل دادهها بر اساس روش پیشنهادی اسمیت انجام گرفت که شامل سه مرحله: تولید دادهها، تحلیل دادهها و تلفیق موردها بود. یافتهها نشان داد که تجربه معلمان از درسپژوهی در چهار مقوله اصلی قابل تفکیک است: 1) درسپژوهی بهمثابه فرایند تولید دانش حرفهای در آموزش و تدریس، 2) درسپژوهی بهمثابه رویکرد مشارکتی برای تولید دانش عملی، 3) درسپژوهی بهمثابه خلق رویکرد نوین برای بهبود آموزش و تدریس و 4) درسپژوهی بهمثابه توسعه مهارتهای حرفهای معلمان. علاوه بر این، درسپژوهی بر ابعاد و عناصر برنامه درسی نیز اثرگذار بود و مضامینی چون: تأثیر بر مبانی برنامه درسی، تعیین مواد و منابع یادگیری، ارتقاء کیفیت برنامه درسی و توسعه راهبردهای یادگیری و آموزش استخراج شد. همچنین، تحلیل دادهها نشان داد که تجارب متفاوت معلمان از درسپژوهی شامل تقویت همکاری مسالمتآمیز و فعالیتهای شبکهای، پژوهنده بار آوردن معلمان، توسعه دانش و مهارتهای نرم حرفهای، ایجاد حس تعلق به جامعه حرفهای و تقویت تفکر نقادانه و خودبازتابی میباشد.