فساد در آموزش و پرورش به طور عام، و در آموزش عالی به طور خاص، پدیده فراگیری است که نظام های آموزشی همواره با آن درگیر بوده و هزینه های هنگفتی را بابت آن پرداخت نموده اند. اگرچه در مورد میزان آن، آمار دقیق و مشخصی وجود ندارد ولی مطالعات و پژوهش های مختلف در سراسر جهان حاکی از آن است که این پدیده خاص یک رشته، یک دانشگاه یا یک کشور نبوده، در تمامی کشورها وجود داشته و در حال افزایش است و با پیشرفت فناوری های جدید به عنوان یک خطر شایع تلقی می گردد که باید همه جوامع آن را به عنوان یک معضل جدی مورد مطالعه دقیق قرار دهند هدف از پژوهش حاضر، واکاوی شاخص ها و مؤلفه ها ، علل و زمینه های پدیده فساد آکادمیک و همچنین طراحی ابزار سنجش فساد آکادمیک در نظام آموزش عالی می باشد. به منظور نیل به این هدف، از مطالعه آمیخته استفاده شد. بدین ترتیب، تلاش می شود در مرحله اول تجاربی که تا کنون صاحب نظران و اساتید در مورد فساد آکادمیک داشته اند را مورد واکاوی و مداقه قرار دهند و در ادامه با استفاده از مولفه ها و ابعاد بدست آمده ابزاری جهت سنجش فساد آکادمیک طراحی گردد. در این پژوهش، از روش آمیخته متوالی اکتشافی استفاده شد. در ابتدا، داده های کیفی با تکیه بر روش نظریه داده بنیاد مبنی بر طرح نو ظهور، گردآوری و تحلیل شدند و سپس با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی داده های کمی نیز گردآوری و تحلیل شدند. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل تمامی متخصصان و صاحبنظران حوزه فساد آکادمیک بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با تکیه بر روش اشباع نظری داده ها، تعداد 15 نفر از آن ها انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. جامعه پژوهش در بخش کمی نیز شامل اساتید، مدیران دانشگاهی و متخصصان آموزش عالی در دانشگاه های مادر بودند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 200 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده های کیفی از مصاحبه بازپاسخ و برای گردآوری داده های کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. استفاده شده است پژوهش های داده بنیاد یک فرایند روشمند و سیستماتیک و در عین حال کیفی است که تلاش دارد نظریه ای یا مدل نظری ارائه دهد که یک فرایند، تعامل یا کنش اجتماعی را تبیین کند. به منظور تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل تم که مبتنی بر کدگذاری باز و کدگذاری محوری است استفاده شد. در این نوع تحلیل، ابتدا اطلاعات از افراد مشارکت کننده گردآوری شده و سپس داده ها، بدون در نظر داشتن هیچ مبنایی نظری خاصی، کدگذاری شده (کدگذاری باز) و فرایند تلخیص و کاهش کدها تا جایی ادامه پیدا کرد که به مقوله ها و طبقه های گسترده تری دست پیدا شد که بتواند کدهای جزی تر را شامل شود. نتایج نشان داد که ابعاد و مؤلفه های فساد آکادمیک را می توان به گونه های متفاوتی 1- فساد پژوهشی 2- فساد آموزشی 3- فساد ارتباطی 4- فساد مدیریتی – اداری تقسیم بندی کرد . همچنین یافته های به دست آمده از این بررسی نشان داد که مهم ترین زمینه و علل فساد آکادمیک در آموزش عالی را می توان در عوامل ساختاری دانست . ساختار در این پژوهش به معنی الگوی یا انگاره ی روابط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی است. این پژوهش می تواند راهگشای کنترل ساختارهای فساد دانشگاهی در ایران باشد.. بخش دوم رساله به موضوع طراحی ابزار سنجش فساد آکادمیک؛ ابعاد و مولفه های آن پرداخته است. برای این منظور و بر اساس نتایج حاصل از بخش اول(کیفی) در ابتدا پرسشنامه ای تهیه شد سپس پرسشنامه در اختیار 5 نفر از استادان و صاحب نظران آموزش عالی قرار گرفت و انها روایی محتوایی پرسشنامه و تناسب گویه های پرسشنامه را تایید کردند. در ادامه تحلیل عاملی بر روی نمونه پژوهش، با استفاده از آزمون بارتلت و شاخص کفایت نمونه برداری KMO مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل عاملی که بر روی کل سوال های پرسشنامه فساد اکادمیک انجام گرفت بعد از چرخش منجر به استخراج 4 عامل دارای مقدار ویژه ای بالاتر از یک شد این4 عامل بر روی هم 46/50 از واریانس کل پرسشنامه را تبیین می کردند. همچنین نتایج تحلیل عاملی نشان داد که مدل با داده ها، برازش خوبی دارد و 4 عامل برای پرسشنامه فساد اکادمیک تایید می شود.