پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه معلمان دوره ابتدایی از انواع مدل های تلفیق برنامه درسی انجام شد. رویکرد این تحقیق از انواع تحقیقات کیفی و از نوع روش گراندد تئوری می باشد. در این پژوهش روش نمونه گیری کیفی، هدفمند (نمونه گیری موارد مطلوب) می باشد. مشارکت کنندگانی در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفتند که تجربه ی برنامه درسی تلفیقی را طی چند دوره داشته اند؛ بدین معنی که برنامه درسی را به صورت تلفیقی تدریس نموده اند. نمونه گیری تا زمان رسیدن به اشباع نظری و یا غنای داده ها، نمونه گیری و گردآوری اطلاعات ادامه یافت و در نهایت 18 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه نیمه ساختمند استفاده شد. برای اعتبار بخشی به داده ها و نتایج بدست آمده از پژوهش، بعد از انجام مصاحبه و پیاده سازی آن، داده ها و تفسیر از آن ها در اختیار خود معلمان که به عنوان شرکت کننده در پژوهش بودند قرار گرفت تا آنان صحت داده ها تفسیر از آن ها را تایید بکنند. همزمان با گردآوری داده ها، تجزیه و تحلیل آنها شروع شد. یافته های تحقیق دربرگیرنده 4 مضمون اصلی و 48 مضمون فرعی است که مضامین اصلی شامل: گونه های تلفیق مورد استفاده معلمان، راه کار های بهبود فعالیت های تلفیقی و حرکت به سمت تلفیق در برنامه درسی، الزامات تلفیق برنامه درسی کدامند؟ چرا تلفیق در برنامه درسی الزامی است؟، پیامدهای تلفیق در برنامه درسی، می باشند.