فالگیری امروزه به یک واقعیت و یک امر فرهنگی در جامعه بدل شده است، این امر در بین زنان رواج و گسترش بیشتری دارد، در پژوهش حاضر، با عنوان «برساخت اجتماعی پدیده ی فالگیری مطالعه ی موردی زنان شهر سنندج» به قصد راه بُردن به تجربه و درک زنان از فالگیری، به روش کیفی با 30 مراجعه کننده به مراکز فالگیری مصاحبه ی نیمه ساخت یافته به عمل آمد. متن مصاحبه ها با هدفِ استخراجِ نظریه ای زمینه ای به روش کدگذاریِ سه گانه تحلیل گشت، در مجموع و پس از تلخیص کدها و مقولات، 200 مفهوم، 25 مقوله محوریِ عمده و یک مقوله ی هسته استخراج گردید، نتایج نشان داد که زنان در واکنش به احساس تنهایی، فقدان حمایت اجتماعی، روزمرگی زنانه، آینده نگری، ناکامی اجتماعی، شکستِ عشقی، جبرِاجتماعی ازدواج، کلیشه های جنسیتی، تفسیر فردی از دین، ارتباط اجتماعی صوری و روان شناختی شدن زندگی اجتماعی به فالگیری روی می آورند، در این میان نبود منع قانونی به عنوان زمینه ی تسهیل گر، خبره بودن فالگیر و مدرنیزه شدن فالگیری به عنوان شرایط مداخله گر عمل می کنند، زنان در راهبردهای خویش فالگیری را به مثابه مشکل گشایی، فالگیری فراغتی، فالگیری به مثابه پاتوق دوستانه و فالگیری مجرایی برای بازاندیشی درک و تجربه کرده اند، زنان تخلیه ی روانی، افسون زدگی زندگی زنانه، روانکاوانه شدن فالگیری، جاذبه فالگیری، متافیزیکی شدن فالگیری، کلبی مسلکی، احساس ندامت و در نهایت انزوای اجتماعی را از مهم ترین پیامدهای مراجعه به فالگیر تلقی می کنند. مقوله هسته ی استخراج شده از تجربه و درک زنان از فالگیری، ناامنی هستی شناختی است.