این پژوهش با هدف بررسی تجربیات زیسته مدیر آموزگاران از چالشهای مدیریت مدارس انجام شده است. مدیر آموزگاران به دلیل ایفای همزمان نقشهای مدیریتی و آموزشی با چالشهای متعددی مواجهاند که بر عملکرد مدارس و کیفیت آموزش تأثیر میگذارد. پژوهش حاضر با روش کیفی و راهبرد گراندد تئوری با رهیافت سیستماتیک انجام شده است. میدان تحقیق شامل کلیه مدارس ابتدایی مریوان بوده و 16 آموزگار مدیر بهصورت هدفمند انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته گردآوری و تحلیل شدند. یافتههای پژوهش نشان داد که مدیر آموزگاران مدیریت مدرسه را در چهار بعد تجربه کردهاند: ایفای همزمان وظایف مدیریتی و تدریس، تعاملات پیچیده با والدین، معلمان و نهادهای محلی، نقشآفرینی در توسعه حرفهای معلمان، و میانجیگری در حل تعارضات. چالشهای مدیریتی شامل مشکلات ساختاری مانند نظام بروکراتیک و کمبود منابع، مسائل فرهنگی-اجتماعی نظیر عدم حمایت والدین و انتظارات غیرواقعی جامعه، و محدودیتهای مدیریتی از جمله حجم کاری زیاد و عدم استقلال در تصمیمگیری بوده است. این چالشها پیامدهایی در سطوح آموزشی (کاهش کیفیت یادگیری)، سازمانی (افزایش نارضایتی کارکنان)، و اجتماعی (کاهش اعتماد والدین به نظام آموزشی) داشتهاند. برای بهبود مدیریت مدارس، مدیر آموزگاران راهکارهایی چون افزایش استقلال مدارس، تقویت انگیزه و تابآوری مدیران، استفاده از فناوری در مدیریت، و ترویج رهبری تحولآفرین پیشنهاد دادهاند. یافتههای پژوهش بر لزوم تغییرات ساختاری و فرهنگی در مدیریت مدارس تأکید دارند. کاربرد این مطالعه در ارائه راهکارهایی برای بهبود مدیریت مدارس از طریق افزایش استقلال مدیران، کاهش موانع بروکراتیک، و ارتقای تعاملات مدرسه با والدین و نهادهای آموزشی است. همچنین، یافتهها میتوانند به سیاستگذاران آموزشی در طراحی برنامههای حمایتی برای توانمندسازی مدیر آموزگاران کمک کنند.