مدیریت زنجیره تامین سعی دارد که کارایی کل زنجیره را بهبود داده و سطح خدمت به مشتری را نیز افزایش دهد. اگرچه نقش مهم عواملی مانند مکانیابی و موجودی در کارایی و ادامه حیات یک زنجیره تامین بر کسی پوشیده نیست، اما یکی از مهمترین موضوعات در زمینه پاسخگویی مناسب به تقاضای مشتریان و تحویل به موقع محصولات، افزایش قابلیت اطمینان زنجیره تامین است. یکی از راههای افزایش قابلیت اطمینان در کارخانهها و بنگاههای تولیدی، اختصاص مناسب اجزای افزونه است که این موضوع تاکنون در مدیریت زنجیره تأمین مورد بحث قرار نگرفته است. بنابراین در پژوهش پیشرو برای اولین بار مسأله بهینهسازی مکانیابی تسهیلات-موجودی-تخصیص افزونگی به صورت یکپارچه مورد تحقیق قرار میگیرد. در این راستا یک مسأله چند دورهای و سه سطحی شامل تأمینکننده، توزیعکننده و خرده فروش در نظر گرفته شده است. فرض میشود که تقاضای خرده فروشها احتمالی بوده و از توزیع نرمال پیروی میکند. همچنین به منظور مقابله با نوسانات تقاضا از استراتژی ادغام ریسک استفاده شده است. در این پژوهش یک مدل دو هدفه برنامهریزی عدد صحیح غیرخطی جهت بهینهسازی هزینههای کل زنجیره تأمین و قابلیت اطمینان آن ارائه شده است. در ادامه با اضافه کردن ملاحظات زیست محیطی و هزینه انرژی، یک مدل سه هدفه دیگر با اهداف کمینهسازی میزان انتشار آلودگی و هزینههای کل زنجیره و نیز بیشینهسازی قابلیت اطمینان آن توسعه داده شده است. با توجه اینکه مسائل مکانیابی–موجودی و همچنین مسأله تخصیص افزونگی در دسته مسائل NP-Hard قرار دارند، در نتیجه الگوریتمهای فراابتکاری چند هدفه AMOSA، NSGAII و MOABC برای حل مسأله توسعه داده شده و توانایی آنها در دستیابی به جوابهای بهینه مورد بررسی قرار گرفتهاند. با ارزیابی و مقایسه الگوریتمهای فراابتکاری ارائه شده با استفاده از تعدادی از شاخصهای مقایسهای الگوریتمهای چندهدفه، نتایج بیان میکند که الگوریتم MOABC در یافتن جوابهای با کیفیت و در زمانهای کمتر، در هر دو مدل عملکرد بهتری از خود نشان داده، با این وجود الگوریتم NSGAII جوابهای بهینه پارتویی متنوعتری را ارئه کرده است. از طرفی نتایج نشان میدهد که استفاده از استراتژی ادغام ریسک در شرایطی که عدم قطعیت در تقاضا بسیار زیاد باشد، میتواند تا شش درصد در کاهش هزینهها مؤثر باشد.