خشم هیجانی فراگیر است و شیوه های مدیریت (ابراز و مهار) مختلف دارد. اما، درمان های شناختی-رفتاری، به عنوان شناخته شده ترین مداخلات روان شناختی در زمینه خشم، بر کاهش خشم و پرخاشگری تمرکز یافته اند. پژوهش حاضر، تلاشی در جهت بررسی اثر بخشی درمانگری شناختی- رفتاری بر تغییر سبک های مدیریت خشم است. دو جنبه مهم این پژوهش، تجربه خشم و سبک های مدیریت آن است. از میان روش های درمانگری شناختی رفتاری، شیوه درمانگری بک مورد استفاده قرار گرفت. به این ترتیب از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه استفاده شد. به منظور ارزیابی وضعیت بالینی، تجربه خشم، و سبک های مدیریت خشم از آمون فرم کامل آزمون چند وجهی شخصیتی مینه سوتا (MMPI- 2)، آزمون وضعیت هیجانی، و پرسشنامه بروز حالت- رگه خشم2 (STAXI-2) اسپیلبرگر مورد استفاده قرار گرفت. به این ترتیب درمان شناختی به عنوان متغیر مستقل و نتایج مقیاس خشم آزمون MMPI، آزمون وضعیت هیجانی، STAXI-2 متغیرهای وابسته بودند. از میان دانشجویان داوطلب 33 نفر انتخاب شدند که 15نفر آن ها در گروه مداخله و 18 نفر آن ها در گروه گواه جای داده شدند. بعد از پیش آزمون گروه مداخله مورد ده جلسه درمان قرار گرفت و بعد پس آزمون انجام شد. بعد از آن، گروه گواه مورد مداخله قرا گرفت سپس نتایج گروه مداخله از دو ماه پیگیری شد. میانگین گروه ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد آزمون قرار گرفت، و برای بررسی تغیرات گروه مداخله در طول جلسات، پیگیری از تحلیل مبتنی بر اندازه گیری های مکرر استفاده شد. یافته ها پژوهش حاضر نشان می دهد که میزان خشم و نیاز به بیان کلامی آن، بعد از مداخله درمانی کاهش یافت و در پیگیری دو ماهه بعد از آن ماندگار بود. اما تغییر در سبک های مدیریت خشم به سطح معنی دار نرسید. نتایج بیانگر این است که درمانگری شناختی- رفتاری در زمینه کاهش خشم احساس فاعلی خشم مؤثر است. اما تغییر سبک های مدیریت خشم، احتمالاً نیازمند درمان بلند مدت تری است.