روانشناسی در ادبیات یکی از حوزههای مهم مطالعات میانرشتهای در حوزه ادبیات و روانشناسی است. رمانهای طعم سیب زرد از ناصر یوسفی و زیبا صدایم کن از فرهاد حسن زاده که برای مخاطبان نوجوان منتشر شدهاند، با داشتن ویژگیهای خاصی همچون مشکلات و گرههای روحی و روانی شخصیتها، شباهت سوژههای هر دو داستان در شکل گیری عقدههای حقارت آنها در ارتباط با «پدر»، تناقضها و کشمکشهای درونی سوژههای نوجوان هر دو رمان، سرخوردگیهای فردی و اجتماعی آنها، نوع عقدههای حقارت آنها و سبک زندگی خاصی که در ارتباط با این مسائل در زندگی آنها در جهان داستان شکل میگیرد، و همچنین سوژه «کودکان بدسرپرست» در جهان داستانهای کودک و نوجوان، موضوعات قابل اتکایی برای پژوهش در حوزه روانشناسی ادبیات هستند، به ویژه آنکه مسائل مذکور از مؤلفههای مهم و مؤثر در تکامل زیستی و شخصیتی نوجوانان هستند که در این دو رمان در قالب داستان ارائه شدهاند. روانشناسی فردی آلفرد آدلر با فاصله گرفتن از رویکردهای روانکاونه مبتنی بر غرایز درونی و ناخودآگاه، و تبیین روند تکامل شخصیتی فرد در جریان زندگی اجتماعی او، با تکیه بر اصولی چون «احساس حقارت» به عنوان محرّک و انگیزش اصلی در رشد و تکامل شخصیتی فرد، توجه به سرشت اجتماعی انسان و تکامل فکری و شخصیتی او در بستر روابط اجتماعی، و غایتنگری فرد در این روند تکامل شخصیتی که در مجموع به «سبک زندگی» او شکل میدهد، مبنای قابل اتکایی برای نقد روانشناختی این دو رمان است. در این پایان نامه با تکیه بر نظریه آلفرد آدلر به نقد و بررسی شخصیتهای سوژه شده در دو رمان طعم سیب زرد از ناصر یوسفی و زیبا صدایم کن از فرهاد حسنزاده میپردازیم. نتایج بررسی نشان میدهد در این داستانها مسأله سوژههای نوجوان متروک یا طردشده و عقدههای حقارت در آنها به عنوان مهمترین مسأله آنها در مواجهه با محیط بیرون از خانه مطرح است و از میان عوامل ایجاد عقده حقارت در سوژههای نوجوان هر دو داستان، وضعیت «نوجوانان متروک یا بدسرپرست»، عامل مهمّ ایجاد عقدههای حقارت در آنها است. از این میان، مواجهه با محیط بیرون از خانه، فرصتی برای بروز خودآگاهی نوجوان و درک بهتر عقدههای حقارت خود است و احساس برتریجویی در نوجوان و تلاش برای ایجاد علایق اجتماعی، در خلال این مواجهه با محیط بیرون به طرزی خودآگاه در او شکل میگیرد، چنانکه او را وادار به مواجهه مستقیم با مشکلات و بحرانهای روانیاش میکند و از این طریق، سبک زندگی او به طرزی خودآگاهانه و مبتنی بر شناخت «خود» در او شکل میگیرد.