گزاره های پرسشی در شاهنامه کاربرد بلاغی خاصّ خود را دارد. این گزاره ها دو دسته اند: 1- گزاره هایی که در ساختار روایی داستا های شاهنامه ایفای نقش می کنند. 2- گزاره هایی که در بزنگاه های داستان های شاهنامه ایفای نقش می کنند. با توجه به مهارت فردوسی در بلاغت سخن، برای تبیین میزان مهارت و قدرت شاعری و نبوغ فردوسی در طرح و تدوین حماسۀ ملّی، جمله های پرسشی را در بزنگاه های داستان های شاهنامه از آغاز تا پایان داستان رستم و شغاد بررسی کرده ایم؛ جایی که داستان به سرنوشت محتوم خود که همان مرگ یا شکست و فروپاشی است، منتهی می شود. بررسی و تحلیل این گزاره ها نشان می دهد که در بزنگاه های داستان، کاربرد گزاره های پرسشی در جهت ایجاد درنگ در خواننده و به چالش کشاندن او در قبال مقولۀ تقدیر و مرگ (مرگ قهرمانان، مرگ قدرت ها و ...) است. در این نوع کاربرد، فردوسی گاه پرسش را مستقیماً از زبان خود و گاه به طرزی غیرمستقیم از زبان شخصیت های داستان بیان کرده است. در هر دو حالت، نقش حکیمانه فردوسی جنبه محوری دارد به گونه ای که تشخیص زبان فکر و اندیشه فردوسی از زبان روایی داستان دشوار می شود.