پژوهش حاضر به منظور ارزیابی تاثیر جنگلکاری با گونه های بهن برگ، سوزنی برگ و آمیخته بر میزان ذخایر و ترسیب کربن در عرصههای جنگلکاری شده 40 ساله منطقه سرنجیانه سنندج انجام شد. تیمار های مطالعاتی در تودههای 40 ساله خالص سرو نقرهای (Cupressus sempervirens) ، زبان گنجشک (Fraxinus rotundifolia) و آمیخته (F. rotundifolia و اقاقیا (Robinia pseudoacacia) همراه با مراتع مجاور انتخاب شد. نمونهبرداری خاک (عمق صفر تا cm30)، زیست توده هوایی، زیرزمینی و لاشبرگ به در تودههای جنگلکاری و مرتع مجاور انجام گرفت و مقدار کربن ترسیب شده در بیومس (هوایی و زیرزمینی)، لاشبرگ و خاک اندازهگیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون دانکن استفاده شد. نتایج نشان داد جنگلکاری باعث افزایش ذخیره کربن آلی شده است. ذخیره کربن کل در مرتع شاهد با 05/49 ton ha-1yr-1 دارای تفاوت معنی دار با توده های دیگر است. بیشترین میزان ذخیره کربن آلی مربوط به توده C. sempervirens (26/95 ton ha-1yr-1) بود و در دو توده آمیخته (61/81 ton ha-1yr-1) و F. rotundifolia 84/74 ton ha-1yr-1) تفاوت معنیداری از نظر ذخایر کل کربن آلی در واحد سطح مشاهده نشد. نرخ سالانه ترسیب کربن در واحد سطح اکوسیستم در جنگلکاری سرنجیانه سنندج در تودههای C. sempervirens ، آمیخته و F. rotundifolia به ترتیب معادل 15/1، 82/0 و 63/0 ton ha-1yr-1 است. نتایج این تحقیق نشان دهد که توان ترسیب کربن در گونههای درختی مختلف با یکدیگر متفاوت بوده و در مناطق نیمه خشک کردستان و مناطق مشابه، کشت گونه های سوزنی برگ به دلیل نیاز آبی کمتر، نسبت به گونههای پهن برگ در جهت افزایش نرخ ترسیب کربن ارجحیت دارد. البته به دلیل غیر بومی بوده برخی از سوزنی برگان، در بکار گیری آنها در اجرای پروژه های جنگل کاری، سایر جنبه های اکولوژیک کشت این گونه ها می بایست مد نظر قرار گیرد.