به منظور بررسی رابطه بین تجمع اسمولیتهای سازگار و فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز در واکنش ژنوتیپهای نخود به 1389 در دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به - تنش خشکی، دو آزمایش مجزا در شرایط مزرعه و کنترل شده در سال زراعی 90 اجرا گذاشته شدند. آزمایش مزرعهای به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی اجرا شد. عامل اصلی شامل دو تیمار (آبیاری مطلوب و دیم) و عامل فرعی شامل 19 ژنوتیپ نخود بودند. آزمایش گلدانی نیز به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو سطح پتانسیل آبی 3- بار (شاهد ) و 12 - بار (تنش خشکی ) و 19 ژنوتیپ نخود انجام شد. نتایج نشان داد که اثرات تنش خشکی و ژنوتیپ بر عملکرد دانه در آزمایش مزرعه ای معنی دار بود . بر این اساس ژنوتیپهای نخود متحمل به خشکی شناسایی شدند. در آزمایش گلدانی برخی از ویژگیهای فیزیولوژیکی رابطه مشخصی با نمود 17 به 5 میلی گرم بر گرم / ژنوتیپها در شرایط مزرعه نشان دادند. در مرحله زایشی تنش خشکی میزان پروتئین محلول برگ را از 5 وزن تر کاهش داد، اما در مجموع رابطهای بین میزان پروتئین محلول برگ و مقاومت به خشکی مشاهده نشد . با افزاش میزان پرولین و کربوهیدراتهای محلول بویژه در مرحله رویشی، شاخص تحمل به تنش بهبود پیدا کرد. همچنین رابطه مثبتی بین تجمع مشاهده شد که نشاندهنده نقش مشترک این دو در بهبود تحمل به تنش است. در (r = 0/ پرولین و کربوهیدراتهای محلول (** 59 2 میلی گرم بر گرم وزن تر و غلظت کربوهیدرات های محلول / 0 به 4 / مرحله رویشی تحت تنش خشکی میزان پرولین از 27 16 میلی گرم بر گرم افزایش یافت. نتایج این تحقیق نشان داد که تجمع کربوهیدراتهای محلول در مقایسه با تجمع / از 14 به 9 پرولین ارتباط بیشتری با تحمل به خشکی در ژنوتیپهای نخود داشت و نقش تنظیمکنندگی اسمز ی کربوهیدرات های محلول تحت تنش خشکی در نخود دو برابر پرولین بود. بنابراین به نظر میرسد که میزان کربوهیدراتهای محلول شاخص مناسب تری برای ارزیابی تحمل به خشکی در نخود میباشد، اما رابطه مشخصی بین فعالیت سوپر اکسید دیسموتاز و تحمل به تنش مشاهده نگردید و به نظر میرسد که فعالیت آین آنزیم به شدت تنش بستگی داشته و به تفاوتهای ژنوتیپی وابسته نیست.