چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی فرسودگی شغلی براساس ویژگی های شخصیتی و تحریفات شناختی با نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجانی و همجوشی شناختی در پرستاران صورت پذیرفت. روش: پژوهش حاضر جز تحقیقات توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پرستاران در استان کردستان در سال 1401 بودند که بر اساس قاعده «کلاین» برای نمونهگیری در معادلات ساختاری، 234 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت مک کری و کاستا (NEO)، مقیاس دشواری های تنظیم هیجان (گراتز و رومر ،٢٠٠٤)، پرسشنامه تحریف های شناختی عبدالله زاده وسالار (1389)، پرسشنامه استاندارد همجوشی شناختی (گیلاندرز و همکاران،2010) و پرسشنامه فرسودگی شغلی (مسلش و جکسون ،1986) استفاده شد. دادهها با استفاده از معادلات ساختاری با نرم افزار Amos-22 تجزیهوتحلیل شدند. یافته ها: یافتههای این پژوهش حاکی از آن بود مدل بررسی فرسودگی شغلی براساس ویژگی های شخصیتی و تحریفات شناختی با نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجانی و همجوشی شناختی در پرستاران دارای برازش مطلوبی می باشد. تحریفات شناختی (01/0>p، 23/8= t)، روانرنجورخویی (01/0>p، 91/5= t)، دشواری تنظیم هیجانی (01/0 >p، 85/2 = t) و همجوشی شناختی (01/0>p، 94/2= t) اثر مستقیم مثبت و معنادار، همچنین گشودگی (01/0 >p، 14/3-= t) و وجدانگرایی (01/0>p، 75/3- =t) اثر مستقیم منفی و معنادار بر فرسودگی شغلی دارد. نتایج آزمون سوبل نشان داد اثر غیرمستقیم روانرنجورخویی (05/0>p، 11/0β=) و تحریفات شناختی (05/0>p، 07/0β=) به واسطه دشواری تنظیم هیجان بر فرسودگی شغلی مثبت و معنادار میباشد، همچنین اثر غیر مستقیم تحریفات شناختی (05/0>p، 16/0β=) به واسطهی همجوشی شناختی بر فرسودگی شغلی مثبت، در عین حال اثر غیر مستقیم برون گرایی (01/0>p، 33/0- β=) و وجدان گرایی(01/0>p، 13/0-β=) به واسطهی همجوشی شناختی بر فرسودگی شغلی منفی و معنیدار می باشد. نتیجه گیری: در این راستا تغییر و بهبود ویژگی های شخصیتی و تحریفات شناختی در کنار کاهش دشواری تنظیم هیجانی و همجوشی شناختی زمینه برای کاهش فرسودگی شغلی در پرستاران ایجاد می نماید.