1403/09/01
ابراهیم بدخشان

ابراهیم بدخشان

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 57105501200
دانشکده: دانشکده زبان و ادبیات
نشانی: گروه زبان و ادبیات انگلیسی و زبان شناسی، دانشکده ادبیات و زبان، دانشگاه کردستان
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
کاربست رویکرد زبان‌شناسی شناختی در آموزش واژگان زبان انگلیسی: مطاله موردی موسسه زبان انگلیسی ایران-اروپا
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
زبان شناسی شناختی، واژگان انگلیسی، طرحواره تصویری، مفهوم سازی
سال 1402
پژوهشگران نیلوفر جوزی(دانشجو)، ابراهیم بدخشان(استاد راهنما)، مسعود دهقان(استاد مشاور)

چکیده

زبان‌شناسی شناختی رویکردی است که زبان را وسیله‌ای برای کشف ساختار ذهنی و شناختی انسان در نظر می‌گیرد. این رویکرد که در سه دهه اخیر در زبان‌شناسی مورد توجه روزافزون قرار گرفته است، زبان را نمودی از نظام تصویری ذهن می‌داند. علم شناختی علم و فلسفه ذهن و مغز است، و یک حوزه تحقیقاتی غنی است که از رشته‌های مختلف مانند زبان‌شناسی، روان‌شناسی، علوم اعصاب، تحقیقات در زمینه هوش مصنوعی و غیره استفاده می‌کند. این تنوع منجر به "ظهور یکی از پربارترین حوزه‌های تحقیقات میان‌ رشته‌ای، یعنی زبان‌شناسی شناختی شده است." (فرانکیش و رمزی، ۲۰۱۲) . به عبارت دیگر، علم شناختی برای درک کارکردها و پیچیدگی‌های ذهن استفاده می‌شود. در نتیجه، این حوزه خود را با موضوعاتی مانند حل‌ مسئله، زبان، یادگیری، حافظه و غیره درگیر می‌کند. با توجه به حوزه‌های ذکر شده در اینجا، جایگاه علوم شناختی در آموزش زبان مرتبط به نظر می‌رسد: در واقع درک عملکردهای ذهن، پایه و اساس محکمی برای ایجاد روش‌شناسی مؤثر برای آموزش و یادگیری زبان ایجاد می‌کند. اگرچه علم شناختی اساس و پایه این پایان نامه را تشکیل می‌دهد، اما تنها بخشی از این تحقیق است. کاربرد آن در عمل بخش دیگر را تشکیل می‌دهد. اهمیت رابطه بین نظریه و عمل توسط هارمر مورد تاکید قرار گرفته است: " توانایی ارزیابی و بررسی آن‌چه نظریه پردازان به ما می‌گویند، یک مهارت حیاتی در یک معلم است. اما ممکن است فراتر از این نیز پیش برویم و بگوییم که این نظریات در عمل و یک بستر واقعی چندان مفید نیستند." (هارمر،۲۰۱۵) . این نقل قول این ایده را بیان می‌کند که نظریه و عمل باید در یک رابطه همسو با یکدیگر باشند. زبان‌شناسی شناختی زبان را به عنوان ابزاری برای نظم و سامان‌بخشی، پردازش و انتقال اطلاعات در نظر می‌گیرد. زمانی‌که گویندگان یک زبان با یکدیگر ارتباط زبانی برقرار می‌کنند، اطلاعاتی را که دارند پردازش می‌کنند و سپس آن‌ها را در قالب تعبیرهای زبانی به دیگران انتقال ‌می‌دهند. به عبارت دیگر، زبان‌شناسی شناختی ادعا می‌کند که ساختار زبان، انعکاس مستقیم شناخت است؛ به این معنا که هر تعبیر زبانی با مفهوم‌سازی موقعیت خاصی همراه است. در واقع می‌توان بیان کرد که زبان به طور مستقیم موقعیت‌های خارجی را منعکس نمی‌کند، بلکه ابتدا ذهن از این موقعیت‌ها مفهوم سازی‌های خاصی دارد، و زبان آن مفهوم‌سازی‌ها را منعکس می‌کند. بنابراین، زبان به طور غیر مستقیم و به واسطه‌ی مفهوم‌سازی گوینده، جهان خارج را بازتاب می‌دهد. از سویی، اطلاعات در ذهن انسان به روش‌های متفاوتی صورت می‌گیرد. زبان‌شناسان معتقدند که‌ زبان‌ الگوهای‌ اندیشه‌ و ویژگی‌های‌ ذهن‌ انسان‌ را منعکس‌ می‌کند (کرافت و کروز۲۰۰۴) .بنابراین‌ مطالعه‌ زبان‌ از این‌ نگاه‌، مطالعه‌ الگوهای‌ مفهوم‌سازی‌ است‌. با مطالعه‌ زبان‌ می‌توان‌ به‌ ساختار افکار و الگوهای ذهنی‌ انسان‌ پی‌‌برد.‌ از بنیان‌گذاران رویکرد زبان‌شناسی شناختی یعنی‌ جرج‌ لیکاف ‌ و رونالد لانگاکر ، ادعا کردند که نگرش‌ و بررسی در نظریه‌ زبان‌شناسی‌ باید از ریشه و بنیان‌ تغییر و تحول اساسی کند. آن‌ها به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدند که‌ برخلاف‌ آن‌چه‌ چامسکی ‌ و طرفدارانش‌ به‌ آن‌ معتقدند، اساس و بنیاد مطالعات‌ زبانی‌ باید بر اساس‌ "معنی‌" باشد و قوای‌ شناختی و ذهنی‌ انسان‌ در این‌ مطالعه‌ مدنظر قرار گیرند.