جستار پیش رو درصدد است تا با تکیه بر امکانات نظری مفهوم فاز ( چامسکی 2000،2001،2004 ردفورد 2009، سیتکو 2014) تحلیلی کمینه گرا از ساخت های کنایی نشاندار در گویش هورامی بدست دهد. در این راستا پس از اشاره به رویکرد تحلیلی کمینه گرا و مشخصه بنیاد کریمی دوستان و نقشبندی(1390) و نقشبندی (1390) برای توجیه ویژگی های منحصربفرد این دسته از ساخت های زبانی ویژه در هورامی، با معرفی سازوکارهای دخیل در نظریه ی فاز تحلیل جدیدتری از ساخت های موردبحث بدست داده خواهد شد. مقایسه ی تحلیل های نظری فوق نشان می دهد که قائل شدن به مفهوم فاز و الزامات نظری آن نظیر شرط نفوذناپذیری فاز و صرف نظر از فرضیه ی گرو متمم ساز گسسته (هگمن و گوئرون 1999) و فرافکن های بیشینه ی مبتدا و تأکید که در قالب تحلیل های مشخصه بنیاد این ساخت ها پیشنهاد داده شده اند، تصویری موجزتر و اقتصادی تر از فرایند اشتقاق نحوی ساخت های کنایی نشاندار ارائه می دهد. دستاوردهای مقاله ی حاضر را می توان به مثابه ی تأییدی بر اهمیت اعمال ملاحظات مربوط به نظریه ی فاز در تعیین روند کلی فرایند اشتقاق نحوی ساخت های زبانی در چارچوب برنامه ی کمینه گرا دانست.