هدف مقاله ی حاضر ارائه ی خوانشی بر اساس رویکرد ماتریالیسم فرهنگی از نمایشنامه ی هنری چهارم شکسپیر است. یکی از اهداف ماتریالیسم فرهنگی، برجسته نمودن آن دسته از صداهای سرکوب شده و به حاشیه رانده شده ای است که مشروعیت و یکپارچگی گفتمان های غالب را از درون تهدید کرده و به چالش می کشند. بر همین اساس، مقاله ی حاضر هاتسپر را به مثابه ی یکی از نمایندگان این دسته از صداهای مخالف معرفی می کند. هاتسپر با شورش خود علیه هنری چهارم، مشروعیت گفتمان رسمی و ایدئولوژیک عصر خود، یعنی الوهیت شاهان را، که در روزگار شکسپیر رایج بوده است، به چالش می کشد. وی با زیر سؤال بردن این مفهوم، تردید خود را در این مورد بر حق بودن هنری چهارم، که سلطنت خود را نه از طریق خواست و فرمان الهی که از طریق نیرنگ و فریب ب دست آورده است، ابراز می نماید.