پدیده ترافیک در هسته مرکزی شهرها، بهویژه در شهرهای متوسط ایران، از مهمترین چالشهای مدیریت شهری محسوب میشود و پیامدهای متعددی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و کیفیت زندگی شهروندان به همراه دارد. پژوهش حاضر باهدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر ترافیک هسته مرکزی شهر سقز انجامشده است. روش تحقیق از نوع ترکیبی (کمی_کیفی) بوده و برای گردآوری دادهها از ابزارهای گوناگون شامل پرسشنامه محققساخته، مصاحبه نیمهساختاریافته و دادههای مکانی (GIS) استفادهشده است. جامعه آماری شامل کلیه ساکنان شهر سقز است که 490 نفر بهصورت تصادفی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. همچنین، 15 نفر از مدیران و کارشناسان حوزه ترافیک شهری بهصورت هدفمند در مصاحبهها مشارکت داشتند. یافتههای کمی نشان داد که عوامل کالبدی نظیر کمبود پارکینگ، عرض محدود معابر، تمرکز کاربریهای جاذب سفر و ضعف یکپارچگی شبکه معابر، بیشترین تأثیر را بر وضعیت ترافیک دارند. عوامل مدیریتی مانند نبود سیاستهای مؤثر در کنترل تقاضای سفر، ضعف هماهنگی نهادی و ناکارآمدی در اعمال قوانین نیز از عوامل برجسته محسوب میشوند. در کنار این موارد، عوامل فردی (مالکیت و وابستگی بالا به خودروی شخصی)، اجتماعی–فرهنگی (نگرش منفی نسبت به حملونقل عمومی و فرهنگ رانندگی) و اقتصادی (هزینههای پایین استفاده از خودرو در مقایسه با حملونقل عمومی) نیز نقش تشدیدکننده دارند. تحلیلهای کیفی مبتنی بر مصاحبهها، بر اهمیت مدیریت تقاضای سفر، بهبود کیفیت خدمات حملونقل عمومی و لزوم فرهنگسازی اجتماعی در کنار اصلاحات کالبدی تأکید نمود. بر اساس نتایج پژوهش، ترکیب عوامل کالبدی و مدیریتی بیشترین سهم را در شکلگیری وضعیت ترافیک هسته مرکزی سقز دارند. راهکارهای پیشنهادی شامل توسعه و نوسازی سیستم حملونقل عمومی، ساماندهی پارکینگهای حاشیهای و طبقاتی، بهینهسازی شبکه معابر و پیادهراهها، ارتقای هماهنگی بین نهادهای متولی و آموزش و فرهنگسازی در حوزه رفتارهای ترافیکی است. این پژوهش با تمرکز بر شهر سقز، تصویری جامع از ماهیت چندبعدی ترافیک شهری ارائه داده و نتایج آن میتواند بهعنوان الگویی کاربردی برای مدیریت ترافیک در شهرهای متوسط ایران مورداستفاده قرار گیرد.