به منظور ارزیابی تأثیر کود های مختلف آلی و بیولوژیک بر عملکرد و اجزای عملکرد نخود (Cicer aritenium) آزمایشی در سال های 1386 و 1387 در شهرستان سنندج انجام گردید. آزمایش به صورت کرت های دو بار خرد شده (اسپلیت-اسپلیت پلات) با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی، در سه تکرار انجام گرفت. کشت کود سبز (G1) (ترکیبی از ماشک گل خوشه ای (Vicia panunica) و جو (Hordeum vulgare)) و عدم کشت آن (G2) به عنوان سطوح عامل اصلی و پنج راهبرد تامین کود پایه شامل 20 تن کود دامی در هکتار (N1)، 10 تن کمپوست زباله شهری در هکتار (N2)، 75 کیلوگرم سوپر فسفات تریپل در هکتار (N3)، 5 تن کمپوست+10تن کود دامی در هکتار (N4) و 5 تن کمپوست+10تن کود دامی+50 کیلوگرم سوپر فسفات تریپل در هکتار (N5) به عنوان عامل فرعی تعیین شدند. همچنین چهار ترکیب کود زیستی شامل باکتری Bacillus lentus و Pseudomonas putida (B1)، قارچ Trichoderma harzianum (B2)، باکتری باسیلوس و سودوموناس + قارچ تریکودرما (B3) و تیمار شاهد بدون تلقیح با قارچ و باکتری (B4) به عنوان سطوح عامل فرعی فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که کود سبز تاثیر معنی داری بر عملکرد دانه، تعداد غلاف، تعداد غلاف بارور، تعداد شاخه اصلی و محتوی کلروفیل برگ داشت. ترکیبات مختلف کودهای پایه نیز بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه تاثیر معنی داری داشت. بیشترین عملکرد دانه در ترکیب کمپوست، کود دامی و کود شیمیایی ایجاد گردید.کود های بیولوژیک نیز تاثیر معنی داری بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه داشتند. تلقیح همزمان بذر با باکتری های حل کننده فسفات و قارچ تریکودرما باعث افزایش معنی دار عملکرد دانه گردید. بیشترین وزن دانه و تعداد دانه در غلاف نیز در این تیمار حاصل گردید.