به منظور بررسی تأثیر روشهای افزایش حاصلخیزی خاک بر عملکرد و کیفیت دانه کلزا(Brassica napus L.) رقم طلایه، یک آزمایش مزرعه ای طی سه سال زراعی 87-86، 88-87 و 89-88 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گریزه سنندج انجام گردید. آزمایش به صورت کرت های دو بار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. سه تناوب مختلف زراعی شامل نخود- آفتابگردان- گندم- کلزا (R1)، کود سبز- نخود-کود سبز- گندم-کود سبز- کلزا (R2) و کلزا-گندم- کلزا (R3) به عنوان عامل اصلی در نظر گرفته شدند. شش روش تامین کود پایه شامل کود دامی (N1)، کمپوست (N2)، کود شیمیایی (N3)، کمپوست+ کود دامی (N4)، کمپوست+ کود دامی+ کود شیمیایی(N5) و تیمار شاهد (N6) به عنوان سطوح عامل فرعی تعیین شدند. و چهار ترکیب کودهای زیستی شامل: باکتری های باسیلوس لنتوس و سودوموناس پوتیدا (B1)، قارچ تریکودرما هارزیانوم (B2)، باکتریهای باسیلوس و سودوموناس+ قارچ تریکودرما (B3) و تیمار شاهد (بدون قارچ و باکتری) (B4) به عنوان سطوح عامل فرعی - فرعی انتخاب شدند. نتایج نشان داد که اثر تناوب زراعی، منابع مختلف کود پایه و زیستی و اثر متقابل آنها برعملکرد دانه معنی دار است. در تناوب R2 بیشترین عملکرد دانه کلزا تولید گردید. کاربرد توام کودهای آلی و شیمیایی همراه با کودهای زیستی (N5B3) نیز عملکرد دانه را افزایش داد. کلروفیل برگ به طور معنی داری تحت تأثیر تناوب، روشهای مختلف کود دهی و اثر متقابل آنها قرار گرفت. بیشترین میزان نیتروژن دانه (9/38 میلیگرم در گرم) و کمترین نسبت (N/S) در تیمار N5 به دست آمد. کودهای پایه تأثیر معنیداری بر درصد روغن و عملکرد روغن دانه داشتند.