هدف پژوهش حاضر تلاش برای ترسیم نقشهای از دنبالهی هستههای نقشی موجود در حاشیهی چپ بند در هورامی است. در همین راستا، ابتدا جایگاه فعل را در گروه فعلی تعیین کردیم و استدلال کردیم که ترتیب پایه در هورامی SVO است و حداقل حرکت فعل به هستهی فعل سبک خواهد بود. بر این اساس، فاعل و مفعول همواره به منظور اقناع مشخصههای معیاری به حاشیهی چپ حرکت خواهند کرد. علاوه بر این، شواهدی از مبتدای تهی ارائه دادیم و بیان کردیم که فاعل و مفعول آشکار میتوانند کانون یا مبتدای جدید باشند و فاعل و مفعول تهی نیز مبتدای پیوسته هستند. در این معنا، موضوعات تهی (به جز برخی موارد) اختیاری نیستند بلکه به گفتمان پیشین وابسته هستند و در پویایی مکالمه مشارکت میکنند. همچنین با بررسی پرسشواژهها نشان دادیم که این عناصر یا در حاشیهی چپ ادغام میشوند و یا (به جز مواردی) به حاشیهی چپ حرکت میکنند. بنابراین، ترتیبهای مختلف پرسشواژهها نتیجهی جایگاههایی است که در حاشیهی چپ برای فاعل و مفعول وجود دارد. قیدهای پیشافعلی نیز همیشه به مشخصگر گروه توصیفگر حرکت میکنند در حالیکه سایر قیدها رفتار آزادانهتری دارند و میتوانند در جایگاههای مبتدا نیز قرار بگیرند. در خصوص فاعل، فرض کردیم با گذر از مشخصگر گروه ایستایی از جایگاه انجماد عبور کرده و در پیکربندیهای معیاری بالاتر قرار میگیرد. با توجه به اینکه هورامی دارای یک الگوی انطباق SOV و دو الگوی انطباق AOV و OAV است به بررسی هر یک از این الگوها پرداختیم. نتایج بدست آمده نشان میدهد که هورامی یک گونه از زبانهای پیکرگفتمانی است که به جز فعل بیشتر ساختار آن در حاشیهی بند قرار دارد و تنوع های موجود در ترتیب کلمات نیز برآیند همین پدیده است. یکی از نوآوریهای پژوهش حاضر این است که با ارائهی شواهدی نشان دادیم علاوه بر جایگاه پرسشی بیرونی مفروض در مطالعات نقشهنگاری، یک جایگاه پرسشی بیرونی دیگر پایینتر از گروه کانون در هورامی و احتمالاً در بیشتر زبانهای ایرانی وجود دارد.