پایان نامه حاضر به بررسی نظام حالت و مطابقه در گویش سورانی زبان کردی و به طور اخص، گونه های سنندجی و بانه ای پرداخت. در این پایان نامه کفایت رویکردهای اخیر دستور زایشی(ساختاری و ساختواژی) در تبیین نظام حالت دهی زبان کردی سنندجی و بانه ای مورد مطالعه قرار گرفت و با مقایسه شباهتها و تفاوتهای دو گونه مذکور در نهایت ضرورت استفاده از هر دو رویکرد ساختاری و ساختواژی را در تبیین الگوی حالت زبان کردی تأیید نمود. در این پژوهش ساخت های زمان حال و گذشته مورد مطالعه قرار گرفت. گویش سورانی همچون سایر گویش های کردی تنها در ساخت های زمان گذشته ساده از الگوی حالت کنایی گسسته بهره می گیرد. از ویژگی های عمده ساخت های کنایی در این گویش، عدم حضور تکواژهای حالت نما بر روی گروههای اسمی فاعل، مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم می باشد. نظام مطابقه در زبان کردی بانه ای «فاعلی- مفعولی» و «غیرفاعلی- فاعلی»، و در کردی سنندجی «فاعلی- مفعولی» و « غیرفاعلی- غیرفاعلی» می باشند. این پژوهش کوشید تا ضمن توصیف نظام حالت و مطابقه در کردی سنندجی و بانه ای، با بهره گیری از مفاهیم نظری برنامه کمینه گرا و بررسی کفایت رویکردهای ساختاری و ساختواژی در تبیین الگوی حالت داده های مذکور در زمان-های گذشته و حال نشان دهد که رویکردهای زایشی در تبیین دو گونه بانه ای و سنندجی از کفایت یکسانی برخوردار نیستند. درکردی بانه ای تمام ساختهای لازم، متعدی تک مفعولی و دو مفعولی با مفعول غیرمستقیم(مستتر) در زمان های حال و گذشته بر اساس رویکرد ساختواژی قابل تبیین هستند اما در کردی سنندجی رویکرد ساختاری از کفایت لازم جهت تبیین داده های مذکور برخوردار است. بنابراین نتایج این پژوهش نشان داد که یک رویکرد واحد جهت تبیین نظام حالت دهی زبان کردی کفایت لازم را ندارد و مراجعه به هر دو رویکرد ساختاری و ساختواژی ضروری است.