این مقاله به بررسی سازوکارهای دخیل در بازبینی حالت مطلق بر روی مفعول بند متعدی و فاعل بند لازم در ساخت کنایی می پردازد. نخست دو رویکرد کمینه گرای غالب به اشتقاق ساخت کنایی (الف) حالت مطلق به مثابه حالت بی نشان و (ب) حالت مطلق به مثابه حالت فاعلی معرفی می-گردند. سپس با استناد به شواهدی جدید از اشتقاق نحوی افعال مرکب لازم در زمان گذشته در زبان کردی و به تبع آن با بررسی نحوه بازبینی حالت مطلق در این گونه از ساختها استدلال می شود که رویکرد (ب) به ساخت کنایی از کفایت تجربی و نظری بالاتری برخوردار است و این به نوبه خود تلاشی در راستای ارائه اشتقاق نحوی طبیعی تر برای ساخت های کنایی بشمار می رود.