فهم متقابل به معنای آن است که شنوندهای از یک گونۀ زبانی، گفتار گویندهای از گونۀ زبانی دیگری را بدون آموزش، بدون برخورد زبانی و بدون قصدی آگاهانه درک کند. این میزان درک در اغلب موارد کامل نیست و یا از نوع متقارن/ دوسویه نیست. زبانهایی که انتظار میرود در چارچوب چندزبانگی پذیرا دارای فهم پذیری ذاتی باشند زبانهای مرتبط نزدیک هستند؛ به این معنی که گویشوران متعلق به دو گونۀ زبانی از این نوع برای ارتباط با یکدیگر هر کدام از گونۀ زبانی خود است فاده کنند نه از زبانی میانجی. مقاله حاضر مروری است بر روشهای به کار رفته در پژوهش میرمکری و همکاران )1398( و میرمکری) 1399( که حول محول معیار فهمپذیری متقابل به انجام رسیدهاند. مرور روشها در پژوهشهای مذکور نشان میدهد آنها به لحاظ روششناختی، از اصول ی پیروی نمودهاند که در تطابق با استانداردهای رعایت شده در این حیطه هستند. علاوه بر آن، پژوهش میرمکری) 1399( مدلی را جهت دقیقتر شدن بررسیها در تکلیف ترجمۀ جمله جهت بررسی فهمپذیری گونههایی که به لحاظ نحوی تفاوت کمتری دارند، ارائه داده است.