چکیده: هدف پژوهش حاضر ارزیابی اثربخشی اجرای نوآوری در ساختار نظام آموزشوپرورش عمومی کشور بود. در این پژوهش از رویکرد ترکیبی (آمیخته) بهره برده شده است. از میان طرحهای مختلف پژوهش ترکیبی طرح اکتشافی از نوع تدوین ابزار انتخابشده است. در این رویکرد به ترتیب دو مرحله کیفی و کمّی به اجرا درآمد. در مرحله کیفی از روش تحلیل محتوا استفاده شد. مشارکتکنندگان پژوهش شامل: چهار گروه اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، تدوینکنندگان سند تحول بنیادین، مسئولین اجرای سند و متخصصان مطلع بود. روش نمونهگیری، هدفمند با بهرهگیری از استراتژی موردهای بحرانی بود که بر اساس قاعدۀ اشباع دادهها به12نفر رسید. در فاز کیفی داده ها با استفاده از مصاحبه نیمهساختارمند جمعآوری و با روش تحلیل مضمون اترید- استرلینگ تحلیل شد. جهت قابلیت اطمینان از روش پایداری (پایایی بین کدگذاران مستقل) و برای باورپذیری از تحلیل موردی منفی و مثلثسازی (اجماع پژوهشگران) بهرهگرفتهشد. بر اساس یافتههای پژوهش چهار مضمون فراگیر شامل: ویژگیهای نوآوری(اصالت، روزآمدی، دوام، اهمیت، فواید اجتماعی، قابلیت اجرا، ظرفیت ایجاد تغییر، سادگی و جامعیت)، ویژگیهای کاربران نوآوری (متفکر، روابط انسانی مؤثر، انگیزه و صلاحیت)، ویژگیهای سازمان مجری نوآوری (منابع سازمانی کافی، پشتیبانی، حمایت از شبکهسازی، نگرش مثبت، شفافیت، مهارتهای مدیریتی، سابقه اثربخشی، بلوغ سازمانی، انعطافپذیری، تصمیمگیرندهبودن و استقلال سازمان) و ویژگیهای عناصر محیطی مؤثر بر نوآوری (محیط فیزیکی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، ایجاد فرصتهای یادگیری در محیط، شواهد شفاف، شبکهها و حمایت و تسهیلگری در محیط) در قالب27 مضمون سازماندهنده و160 مضمون پایه برای ارزیابی اجرای اثربخش نوآوری در آموزش شناسایی و به عنوان ابعاد، مولفه ها و شاخصهای ارزیابی اثربخشی اجرای نوآوری استخراج و مبنای طراحی پرسشنامه مرحله کمی قرار گرفت. در بخش کمّی شیوه پیمایش انتخاب شد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دورههای تحصیلی کشور بود. روش نمونهگیری، خوشهای چندمرحلهای بود. بهگونهای که کل کشور به پنج خوشه (شرق، غرب، شمال، جنوب، مرکز) تقسیم و از هر خوشه یک استان بهطور تصادفی انتخاب شد. در مرحله دوم هر استان به سه خوشه برخوردار، نیمه برخوردار و محروم ازنظر امکانات آموزشی تقسیم و از هر خوشه یک شهر بهصورت تصادفی انتخاب شد. هدف از این شیوه نمونهگیری توجه به دیدگاه نمونه در استانها و مناطق مختلف کشور بود. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با ضریب ۵/۱محاسبه شد(۵۷۶ نفر). ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه محققساخته بود که طی فرایند متشکل از مصاحبه با متخصصان و بررسی ادبیات موضوع در فاز کیفی استخراج شد. بهمنظور تحلیل دادههای جمعآوریشده از شاخصهای آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف استاندارد و آزمون آمار استنباطی t تک نمونه و t همبسته استفاده شد. روایی ابزار اندازهگیری از طریق روایی صوری و محتوایی با استفاده از دیدگاه متخصصان و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. یافتههای پژوهش نشان داد میانگین مؤلفههای نوآوری شامل ویژگیهای نوآوری، ویژگیهای کاربران، ویژگیهای سازمان مجری، ویژگیهای عناصر محیطی در وضع موجود به ترتیب مقدار ۱۵/۲، ۷/۲، ۸۴/۲، ۶۳/۱ از ۵ پایینتر از میانگین نظری قرار دارد و میانگین مؤلفههای نوآوری در وضع مطلوب به ترتیب مقدار ۸۸/۳، ۲۲/۴، ۹۹/۳، ۲/۴ از ۵ سطحی بالاتر از میانگین نظری قرار دارد. نتایج آزمون t در گروههای همبسته نشان داد تفاوت مشاهدهشده بین مؤلفههای نوآوری در ساختار آموزشوپرورش عمومی کشور معنیدار است و میتوان گفت اثربخشی نوآوری در ساختار از دیدگاه معلمان در حد رضایتبخشی نیست.