دسترسی به آموزش عالی در بیشتر کشورها بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است اما این فرصتها در بسیاری از موارد بهطور مساوی بین گروههای مختلف توزیع نشده است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل پیامدهای سیاست بومیگزینی در کنکور سراسری و نقش آن در بازتولید نابرابری دسترسی عادلانه به فرصتهای آموزشی است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. دادههای پژوهش مبتنی بر آمارهایی است که سازمانهای مرتبط با جمعیت و پذیرشدانشجو جمعآوری و منتشر کرده است که با روش تحلیل ثانویه، تحلیل شده است. در این روش، دادههای از آمار و اطلاعات منتشرشده توسط سازمانهای مرتبط با موضوع جمعآوری شدند و بر اساس اهداف تحقیق مجدداً مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که سیاست بومیگزینی در افزایش احتمال دسترسی استانهای محروم ناموفق بوده و استانهایی که در طول 5 سال مطالعه این تحقیق، بیشترین و کمترین شانس دسترسی را داشتند، بدون تغییر جایگاه خود را حفظ کردهاند. همچنین در بسیاری از استانها، سطح علمی داوطلبان عامل تعیینکنندهای در پذیرش آنها نیست. در کنکور سراسری سال 1395 رتبه علمی داوطلبان استان کردستان و استان گیلان بهترتیب 10 و 22 است و رتبه آنها در پذیرش نهایی بهترتیب به 27 و6 تغییر یافته است. سرانجام، سیاست بومیگزینی در سه رشته پرطرفدار پزشکی در کنکور سراسری 1401 نهتنها منجر به توزیع عادلانه فرصتها نشده است بلکه نابرابری را بهطور قابلتوجهی بازتولید کرده است چنانچه در برخی موارد، احتمال پذیرش داوطلبان بومی در استانهای خود، هشت برابر داوطلبان بومی استانهای دیگر است.