هدف این پژوهش بررسی میزان تأکید برنامه درسی علوم اجتماعی دوره راهنمایی بر رویکرد انتقادی است. روشتحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی است. این پژوهش دارای دو جامعه آماری شاملکلیه دبیران مدارس راهنمایی ناحیه یک شهر همدان است که در سال تحصیلی 88-1387 به تدریس درس علوم اجتماعی اشتغال داشته و تعدادکل آنها 85 نفر (45 مرد و 40)، و محتوای کتاب های درسی علوم اجتماعی پایه های اول تا سوم راهنمایی بود. روش نمونه گیری برای جامعه اول روش تصادفی ساده و برای جامعه دوم سرشماری بود. حجم نمونه دبیران براساس جدول برآورد حجم نمونه کرجسی و مورگان 71 نفر میباشد و حجم نمونه کتاب ها با جامعه برابر است. ابزار جمعآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته سنجش رویکرد انتقادی بود. برای سنجش روایی ابزار از روایی محتوا و برای محاسبه پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که میزان آن 81/0= α به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آزمون ناپارامتریک خی دو و t مستقل استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که برنامه درسی علوم اجتماعی دوره راهنمایی بر مؤلفه های انعطاف پذیری و ریسک پذیری به میزان کم و بر مؤلفه های عمقی نگری، جامع اندیشی و کاوشگری به میزان متوسط تأکید دارد. به علاوه بین دیدگاه دبیران مرد و زن درباره میزان تأکید کتاب های علوم اجتماعی دوره راهنمایی بر رویکرد انتقادی تفاوتی به دست نیامد.