پژوهش حاضر با هدف شناسایی مشکلات تحصیل در مدارس شبانه روزی شهرستان همدان از دیدگاه مدیران، دبیران، سرپرستان و دانش آموزان این مدارس انجام شد. در این پژوهش از رویکرد کمی و روش پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مدیران، دبیران، سرپرستان و دانش آموزان شاغل در مدارس شبانه روزی شهرستان همدان به تعداد 159 نفر(شامل 20 مدیر و معاون، 14سرپرست شبانه روزی، 125 دبیر) و1490 دانش آموز از 7 مدرسه شبانه روزی که شامل مدارس آمنه(متوسطه دوم) و فاطمیه(متوسطه اول و دوم) در شهر همدان و مدارس بعثت و امام خمینی(متوسطه اول) و مدارس شهید مطهری و شهید سلیمانی و حضرت خدیجه(متوسطه دوم) در منطقه قهاوند بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی و فرمول کرجسی مورگان نمونه ای به حجم 432 نفر(شامل 127 نفر از کارکنان آموزشی و 305 نفر دانش آموز) به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته بسته پاسخ در طیف پنج درجه لیکرت استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و براساس دیدگاه صاحب نظران تعیین و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ معادل 921/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از شاخص های آمار توصیفی مانند جداول و نمودار، میانگین و انحراف استاندارد و از آزمون های استنباطی مانند آزمون شاپیرو-ویلکس و آزمون t یک نمونه ای و t مستقل استفاده شد و به منظور رتبه بندی مولفه های پرسشنامه در هر بعد از آزمون فریدمن استفاده می شود. نتایج بدست آمده نشان دادند که از نظر کارکنان آموزشی(شامل مدیران، دبیران و سرپرستان مدارس) مشکلات در حیطه های عاطفی، مدیریتی و اقتصادی بیشتر از حد متوسط و در حیطه های فرهنگی، اجتماعی، رفاهی وآموزشی کمتر یا در حد متوسط می باشد. همچنین از نظر دانش آموزان مشکلات در حیطه های مدیریتی، اجتماعی و فرهنگی بیشتر از حد متوسط و در حیطه های عاطفی، اقتصادی، رفاهی و آموزشی کمتر یا در حد متوسط می باشد و بین نظرات دو گروه فقط در حیطه عاطفی تفاوت معناداری وجود داشت که کارکنان آموزشی مشکلات عاطفی را بیشتر از حد متوسط برآورد کرده بودند این در حالی است که دانش آموزان مشکلات عاطفی را کمتر یا در حد متوسط برآورد کرده بودند. و در بقیه حیطه ها تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت.