هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش کانون های فرهنگی،تربیتی آموزش و پرورش در تربیت هنری دانش آموزان دوره راهنمایی شهر سنندج در سال تحصیلی 90-89 است. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان مراجعه کننده به این کانونها و مربیان و مدرسان شاغل در آنها تشکیل می دهد که به ترتیب شامل 1100 دانش آموز و 40 مربی بوده است. از بین جامعه دانش آموزان با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی نسبی و بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان 290 دانش آموز و با استفاده از روش سرشماری تمامی مربیان به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. از پرسشنامه محقق ساخته سنجش نقش آموزش کانون ها در تربیت هنری برای هر دو گروه استفاده شد. روائی ابزارها بر اساس روائی محتوائی و با استفاده از دیدگاه کارشناسان و متخصصان تعیین شد. پایائی آنها نیز بر اساس آلفای کرونباخ به ترتیب برای پرسشنامه مربیان 921/0 و دانش آموزان 867/0 تعیین گردید. داده های جمع آوری شده با کمک شاخص-های آمار توصیفی شامل: فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد و آزمون آماریt تک گروهی و t درگروههای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که آموزش های ارائه شده در این کانون ها در تربیت هنری دانش آموزان تأثیر اندکی داشته است. به باور دانش آموزان و مربیان آموزشهای ارائه شده در زمینه پرورش نقادی هنری، آشنائی با تاریخ هنر، تولید هنری و تخیل فاقد اثربخشی لازم بوده است. با وجود اینکه دانش آموزان آموزش های ارائه شده را در پرورش حس زیبائی شناسی موثر دانسته اند، مربیان چنین باوری را تایید نکرده اند. در مجموع تفاوت های مشاهده شده بین دیدگاه مربیان و دانش آموزان در خصوص اثربخشی کلی آموزش ها معنی دار نیست.