هدف از این پژوهش بررسی رابطه ی بین ویژگیهای شخصیتی و مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان مرد و زن دانشگاه بوعلی سینای همدان که در سال تحصیلی 92-1391 در سه مقطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در هشت دانشکده به تحصیل اشتغال داشتند و تعداد آن ها 10370 نفر بود. روش پزوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای نسبی است و حجم نمونه با استفاده از میانگین نمونه های تحقیقات مشابه 172 نفر تعیین گردید. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا(فرم ب) و پرسشنامه ی پنج عامل بزرگ شخصیت نئو(فرم کوتاه) جمع آوری شد. روایی این آزمونها در پژوهشهای مختلفی در داخل کشور بررسی و در حد قابل قبول گزارش شده است. پایایی آن نیز در این پژوهش برای آزمون مهارتهای تفکر انتقادی و ویژگیهای شخصیتی به ترتیب 85/0 و 89/0 تعیین گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی همچون جدول،فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و روش های آمار استنباطی همچون آزمون t تک گروهی و آزمون t برای گروه های مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید و در محیط نرم افزار spss تجزیه وتحلیل شد. مهمترین یافته های پژوهش به این شرح است: میانگین تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا 98/9 به دست آمده است که از میانگین آماری (17) کوچکتر است که در سطح ضعیفی قرار دارد. میانگین ویژگی های شخصیتی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا 59/137 به دست آمده است که از میانگین آماری (120) بزرگتر است و در سطح خوبی قرار دارد. بین ویژگی های توافق پذیری، گشاده رویی و باوجدان بودن با مهارتهای تفکر انتقادی رابطه همبستگی مثبت و معنی داری در سطح(05/0=?) وجود دارد. به عبارتی با افزایش میزان این ویژگیهای شخصیتی ، سطح مهارت تفکر انتقادی دانشجویان افزایش یافته است. این در حالی است که بین ویژگی روان آزرده خویی و تفکر انتقادی رابطه منفی و معنی داری در سطح (05/0=?) وجود دارد. به عبارتی با کاهش نمره ویژگی شخصیتی روان آزرده خویی، سطح مهارت تفکر انتقادی دانشجویان افزایش یافته است. رابطه بین ویژگی برونگرایی و تفکر انتقادی در سطح (05/0=?) معنی دار نیست.