زندگی بشر و ضرورت های نوین آن، تخصص گرائی علوم را اجتناب ساز ساخت. با این وجود رده بندی دانش از آغاز تاکنون نتوانسته است مرز روشنی را بین حوزه های علمی پدید آورد تا اجماعی بین دانشمندان حاصل شود. تخصص گرائی افراطی توام با درک پیچیدگی موضوعات مورد مطالعه باعث شد که ضرورت توجه به نگرش های تلفیقی در حوزه تولید دانش گسترش یابد. مقاله حاضر تلاش می کند در بخش نخست وضع موجود معرفت و ضرورت نیاز به وحدت بین علوم را توضیح دهد. در بخش دوم نویسندگان به اختصار الگوهای جدید تبیین دانش را مورد بحث قرار می دهند. در بخش پایانی با ارائه یک انگاره، وحدت رشته های مختلف در حوزه علوم انسانی مورد توجه قرار می گیرد.