پژوهش حاضر به بررسی تجربه زیسته دانشجویانی که تغییر رشته دادهاند و در دورهی کارشناسی ارشد به رشته علوم تربیتی (گرایشهای مختلف) وارد شدهاند، پرداخته است. پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی انجام شده و از مصاحبه باز برای جمعآوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویانی است که پدیده تغییر رشته را تجربه کرده و در دانشگاه بوعلی همدان مشغول به تحصیل در رشته علوم تربیتی هستند. نمونه نیز شامل 8 نفر از دانشجویان مذکور است که بر اساس منطق نمونهگیری در پژوهش پدیدارشناسی به صورت هدفمند و قاعده اشباع تعیین انتخاب شد. بر اساس یافتهها به طور کلی سه عامل شامل: عوامل اقتصادی، ویژگیهای رشته قبلی و فعلی، و علایق و ویژگیهای فردی در تصمیم دانشجویان برای تغییر رشته نقش داشته است. دانشجویان از منابع مختلفی چون: دانشجویان و استادان رشته علوم تربیتی، کتابها، مجلات، دانشگاهها، موسسات کمک آموزشی، اطرافیان و... برای کسب اطلاعات درباره رشته علوم تربیتی بهره جستهاند. در مجموع نتایج نشان داد که دانشجویان از انتخاب خود و ورود به رشته علوم تربیتی نسبتاً راضی بوده اند.