آلزایمر از بیمارهای مغزی غیرقابل برگشت و شایع دوران بزرگسالی است که بهعلت رسوب ترکیبات شیمیایی آسیبزا در ساختار سلولهای مغزی پدید آمده و سبب اختلال در انتقال پیامهای عصبی بین سلولها و کارایی حافظۀ کوتاهمدت و سپس بلندمدت شده و بر ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی بیمار تأثیر گذاشته و توانایی ذهنی و جسمی وی را بهمرور کاهش میدهد. باوجود شیوع، گستردگی و روند روبهرشد این بیماری، پژوهشهای فقهی محدودی درباره تأثیر آلزایمر بر احکام و تکالیف شرعی افراد مبتلا به این بیماری انجام شده است. در این پژوهش که براساس روش توصیفیتحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای صورت گرفته است، به بررسی و تحلیل فقهی تأثیر بیماری آلزایمر بر وجوب، صحت و ادای نماز از دیدگاه مذاهب اسلامی پرداخته میشود. حاصل بررسی ادوار هفتگانهٔ آلزایمر آن است که از مرحلۀ پنجم بیماری به بعد، علاوهبر آنکه بیمار شرط قدرت یعنی اراده، علم و آگاهیاش را از دست میدهد، شرط عقل را نیز دارا نخواهد بود؛ چراکه وی به حیات نباتی نزدیک شده و برای انجام کارهای روزمرۀ خود نیازمند یاری اطرافیانش است، در اینحالت بیمار علاوهبر آنکه اهلیت ادایش را ازدست میدهد، بهتبع، مخاطب حکم تکلیفی نیز نیست.