از نعمتهای مهم الهی که انسان از آن بهرهمند شده، حیات است. حفظ حیات از نگاه قرآن چندان مورد تأکید قرار گرفته است که حیات بخشیدن به یک نفر، همچون حیات بخشیدن به همه انسانها قلمداد شده و سلب حیات از یک انسان، همچون از بین بردن همه انسانها اعلام شده است. کشتن به ناحق و طرق اثبات آن، از مباحث مهم فقهی و حقوقی است. ادله اثبات قتل عبارتند از: اقرار، شهادت و علم قاضی. در حجیت و جایگاه اثباتی قسامه، میان مذاهب اسلامی اختلاف نظر وجود دارد. در نزد اهل سنت، قسامه دو نوع است: قسامهی اثباتی که از نگاه شافعیه، مالکیه و حنابله، امامیه و قانون مجازات اسلامی به پنجاه قسمی اطلاق میگردد که اولیای مقتول برای اثبات قتل، علیه بزهکار و خاطی در نزد قاضی ادا میکنند و همچنین قسامهی نفی یا سلبی، که از نگاه حنفیه به قسمهایی گفته میشود که در میان مردم محلهای تقسیم خواهد شد، که مقتول از میان آنان پیدا شده باشد. در این تحقیق حاضر سعی بر تبیین قسامه و بیان نمودن امکان سنجی اثبات قتل با قسامه در فقه مذاهب اربعه و قانون مجازات اسلامی، با استفاده از روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی، شده است و در یک فرآیند منطقی با مقارنه و تطبیق آرا و بیان دیدگاههای مختلف پیرامون موضوع، مورد نقد و بررسی واقع میشوند. با بررسی دیدگاههای مختلف پیرامون قسامه مشخص شد که این قاعده، با شروط و ضوابط خود، قاعدهای مستند و پذیرفته شده است، و هرچند دلیلِ ضعیفی از میان ادله اثبات جرم محسوب میشود، اما کاربرد و منافع خاصّ خود را در فقه و نظام حقوقی دارد و همچنین از نگاه بنده، قسامه با توجه به اینکه در نص و اجماع علما، ضابطهای مقبول و کاربردی میباشد، لازم است، امروزه بیشتر به آن توجه شود و فقهایی که به بازنگری و تدوین مجدد فقه با توجه به ضروریات عصر حاضر میپردازند، بیشتر و دقیقتر، موضوع قسامه و اثبات آن در قتل را بررسی کنند، هر چند در جوامع کنونی، روشهای جدیدی در اثبات جرایم کشف شدند، اما این روش سنتی که به قسامه مشهور است، در مواقع ضروری و نیاز بسیار پرکاربرد نیز میباشد، به ویژه که مربوط به احتیاط در دماء و حرمت خون مسلمان است.