در میان متون ادب فارسی، ده منظومه به نام های ویس و رامین، اثر فخرالدین اسعد گرگانی، خسرو و شیرین، هفت پیکر، شرف نامه و اقبال نامه نظامی گنجه ای، گل و نوروز و همای و همایون خواجوی کرمانی، جمشید و خورشید سلمان ساوجی، بهرام و گل اندام از امین الدین صافی و همای نامه وجود دارد که دارای ویژگی های نوع ادبی رمانس اند. اختلاف زمانی در روایت رمانس های منظوم و گستردگی جغرافیایی این منظومه ها، روساخت آنها را متنوع ساخته است. این تنوع و تفاوت در شیوه روایت رمانس ها، چند ساختار را در آنها ایجاد کرده است؛ اما ساختار اصلی آنها مبتنی بر آیین آشناسازی یا پاگشایی قهرمانی است؛ پاگشایی و آیین های تشرف، بر مجموعه ای از مراسم و مناسک و آموزش های شفاهی دلالت دارد که هدفشان ایجاد تغییر و تحولی بنیادین و تعیین کننده در وضعیت دینی و اجتماعی آن فردی است که مشرف یا پاگشا می شود. در این مقاله، بر اساس الگوی ساختارگرایی لوی استروس، کمینه های روایی رمانس های منظوم فارسی را استخراج و ساختار آنها را بررسی کرده ایم. یافته های این پژوهش نشان می دهد استفاده از ساختار پاگشایی در روایت رمانس های منظوم فارسی، به دلیل اهمیت ازدواج برون خانواده ای در ژرف ساخت این داستان هاست که بر پایه تقابل سفر قهرمان به سرزمین بیگانه و بازگشت او به زادگاه خویش، تقابل خواسته قهرمان و دست یابی به خواسته، تقابل نبرد قهرمان و پیروزی او و در نهایت، تقابل سرزمین پدری و سرزمین معشوق شکل گرفته است.