حافظ از شاعران متفکر ایران است که توانسته افکار خود را در قالب نزدیک به پانصد غزل ارائه کند. در این پژوهش 40 غزل عرفانی بر اساس روش ساختارگرایی بررسی می گردد و سپس به تحلیل ساختار غزل ها پرداخته شده است. موضوع غزل های عرفانی سه نوع است: جهان شناسی، شناخت شناسی و سلوک عرفانی. ژرف ساخت این غزل ها عشق است و در این نگاه خدا عاشق است و با خود عشق می بازد و او به ما مشتاق بوده و ما به او محتاج هستیم. معضلی که مطرح می شود ساختار غزل است که غیر منسجم می نماید. در حالی که اگر عرفان ایرانی را خوب بشناسیم و نظریه های عرفانی را درک کرده باشیم، پی می بریم که ساختار غزل کاملا منسجم است. به زبان ساده تر در غزل یک مفهوم وجود دارد که با تعبیرهای متفاوت بیان می شود. این تحقیق نشان می دهد که حافظ عرفان را یک عضو از مجموعه فکری خود می داند، نه این که تمام اندیشه خود را به عرفان اختصاص داده باشد.