قصاید خاقانی حاوی مضامین متعددی چون مدح، منقبت و موعظه و پند است که در برخی جنبه ها ممکن است با هم متضاد به نظر برسند اما مسلّم است گویندۀ واحد، آن هم گوینده ای دقیق و ماهر چون خاقانی دارای اندیشۀ واحد و منسجم است و میان زبان و اندیشۀ او پیوند تام وجود دارد، برای دست یابی به کیفیت این پیوند، با توجه به اهمیتی که جمله در دانش معانی دارد جملات انشایی قصاید خاقانی را بررسی کرده ایم. انتخاب جملۀ انشایی از آن است که در آن احتمال صدق و کذب وجود ندارد چون جملۀ انشایی از مسأله یا حادثه ای بیرونی خبر نمی دهد بلکه بیانگر اندیشه و قصد و غرض گوینده است. جمله های انشایی شامل پرسش، امر و نهی را بر اساس دو مقولۀ دستوری و معنایی استخراج کرده ایم مواردی که جمله های انشایی در معنی اصلی خود به کار رفته بسیار کم و معدود است در عوض مواردی که این جملات در معنی ثانوی خود به کار رفته است چند برابر است بدین سبب بر اساس نقش های معنایی که گوینده از این جملات در بافت ابیات لحاظ کرده است آنها را ذیل مقولات معنایی طبقه بندی کرده ایم و بر اساس جدول های آماری مقولات معنایی، به توجیه و تحلیل بسامد این مقولات پرداخته ایم تا شیوه و قصد خاقانی از سرودن مضامین متعدد روشن شود.