رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی ونلیوون که با تکیه بر مؤلفههای جامعهشناختی- معنایی، الگوهای بازنمایی کارگزاران اجتماعی در متن را آشکارمیکند، الگوی کارآمدی برای تبیین شبکه پیچیده بازنمایی کارگزاران اجتماعی در روایت داستانی است، چندانکه میتوان بسترهای روایی و داستانی تعامل کارگزاران اجتماعی با یکدیگر و نقش آنها در پیشرفت طرح داستان را تبیینکرد. رمان چراغها را من خاموشمیکنم بهعنوان یکی از نمونههای موفق داستان معاصر، با بازنماییهای متنوعی که از کارگزاران اجتماعی دارد، مبنای مناسبی برای تبیین نقشها و هویتهای کارگزاران اجتماعی است. در این مقاله با تکیه بر تحلیل گفتمان انتقادی ونلیوون(2008)، شیوههای بازنمایی کارگزاران اجتماعی را در رمان چراغها را من خاموشمیکنم، بررسی و تحلیلکردهایم، چنانکه بتوان شبکه گسترده کارگزاران اجتماعی در این رمان را تبیین کرد. نتیجۀ پژوهش حاضر بیانگر پیوند نقشها و هویتهای کارگزاران با طرح روایی داستان است؛ چنانکه افکار، رفتارها و تعاملهای کارگزاران به معرفی تعارضات جدید یا حل تعارضات موجود در داستان منجرمیشود و درنتیجه نقش مؤثری در پیشبرد طرح روایی داستان دارند. انبوه کارگزاران اجتماعی در این رمان، تنها شخصیتهایی پسزمینهای نیستند بلکه جزئی اساسی از بافت داستان هستند که با تعدّد و تنوّع قابلِتوجه خود داستان را غنی ساخته و لایههای مختلف معنایی آن را شکلمیدهند. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و برای شمارش مؤلفههای جامعهشناختی-معنایی و تحلیل دادهها از روشکمّی استفادهکردهایم.میزان رازآلودگی رمان«چراغها را من خاموشمیکنم» 50/38 درصد است. این عدد بیانگر این است که زویا پیرزاد 50/61 درصد از صراحت استفادهکردهاست.