شمس سُجاسی در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم فرائد السلوک را با نثری فنی در شرح مفاهیم اخلاقی نوشتهاست. فرائد السلوک در میان متون مختلف اخلاقنویسی، شیوۀ تفسیری متفاوتی از مفاهیم اخلاقی ارائهمیدهد. شرح عامدانۀ این متن همچون روایتی هدفمند از اخلاق جهت تأثیر بر آگاهی مخاطب، نقد و تحلیل کارکرد گفتمانی آن را ضروریمیسازد. نظریۀ تحلیلگفتمان لاکلائو و موفه بهسبب تأکید بر بافت اجتماعی- سیاسی اثر و مؤلفههای فراجملهای، همچنین اعتقاد به متن بهعنوانِ برساختی از واقعیت نهفته، شیوۀ مناسبی در بررسی این کتاب است. نتیجۀ تحقیق نشانمیدهد فرائد السلوک از یکسو به حکومتی که ارزشهای اخلاقی را بهعنوانِ اصول حکومتی، مبنای قانون و آیین خود قراردادهباشد مشروعیّتمیبخشد و از سوی دیگر از حکومت غلامزادگان بهسب تهیشدن از مکارم اخلاق مشروعیّتزداییمیکند. دال مرکزی شاه- اولیالأمر بهعنوانِ «گرهگاه» گفتمان دینی و تیپسازیهای صوفی و فتی، دال پنهان نومسلمانی ریایی، غلامزادگی و عدمِ اصالت نژاد ایرانی شاه عصر را علناً نشانمیدهد و کاستی و کاهلی شاه را در قبال مسئولیت دینی و اجتماعیاش یادآورمیشود. نویسنده از قدرت تصوّف جهت مقابله با ستمگران استفادهمینماید و با گفتمان فتوّت در میان مردم نفوذمیکند. هدف از تلفیق دین، تصوّف و فتوّت جهت سوژهسازی شاه و اطرافیان او بودهاست تا با گوشزدکردنِ مسئولیتهایشان، دنیایی آرام و جامعهای سالم ساختهشود.