اصطلاح زکات فطر متشکل از دو واژه «زکات» و «فطر» می باشد که هر کدام در لغت به معانی متعددی به کار رفته اند. «زکات» در لغت به معنی رشد، پاکی، برکت و اصلاح به کار رفته است. «فطر» نیز به معنی شکافتن و پدید آوردن به کار رفته است. زکات فطر اصطلاحا به مقداری مشخص از اموال گفته می شود که بر فرد مسلمان در آخر رمضان فرض می شود که به ازای خود و کسانی که تحت سرپرستی او هستند، به مستحقان آن پرداخت کند. فقها بر وجوب فطریه متفق می باشند اما در سبب وجوب آن اختلاف وجود دارد. جمهور فقها وقت وجوب را سبب آن می دانند و احناف، حیات شخص و ولایت بر او را سبب می دانند در حالی که مالکیه، نفقه را سبب وجوب در نظر گرفته اند. برای شرط وجوب فطریه، توانایی مالی مورد اتفاق فقها بوده و اسلام نیز از نظر جمهور، به عنوان شرط وجوب لحاظ شده است. برخی شروط مانند عقل و شهر نشینی از نظر اکثر فقها فاقد اعتبار می باشند. اکثر مذاهب بر این نظرند که فطریه از همه اجناس به اندازه یک صاع پرداخته می شود اما در اندازه صاع اختلاف وجود دارد. هر چند صاع نوعی پیمانه حجمی است اما معادل آن در وزن کاربرد داشته و مورد بحث قرار گرفته است. جنس هایی که زکات فطر عموما از آن ها پرداخت می شود بنا بر رای اکثر فقها شامل گندم،جو،خرما و کشمش می باشد و باقی اجناس مختلف فیه می باشند و تنها در مذهب احناف پرداخت قیمت به جای جنس جایز می باشد. در بحث زمان پرداخت فطریه، عموم فقها قائل به جواز تعجیل آن بوده و تاخیر آن را بیشتر از روز عید جایز نمی دانند. عموم فقها بر این باورند که مستحقین فطریه کسانی اند که زکات اموال به آنها تعلق میگیرد و برخی نیز تنها فقرا و مساکین را مستحق آن می دانند.