بدون شک اسلام حقوق و دستاوردهای مهمی برای زن به ارمغان آورده است؛ زمانی متوجه اهمیّت این حقوق و دستاوردها می شویم که نگاه گذرایی به اوضاع زن پیش از اسلام داشته باشیم. این که چگونه زن در ادیان مختلف و تمدن های گذشته از جنبه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مورد ظلم و ستم قرار می گرفت و حرمت و شرافتی را برای او نمی شناختند. با ظهور اسلام دوره طلایی زندگی زنان شروع شد و زنان استقلال هویتی و ذاتی خود را به دست آوردند و استعداد های نهفته خود را شکوفا نمودند و دوشادوش مردان پا به عرصه های مختلف نهادند و بستری فراهم شد تا به یک عنصر پرارزش و نقش آفرین تبدیل شوند. ظهور دین مبین اسلام سرآغاز تحولاتی عظیم در حقوق و جایگاه زنان بود زیرا با ظهور دین اسلام زنان در تمامی عرصه های اجتماعی فعالیت و حتی اظهار نظر می نمودند، لذا زنان صدر اسلام یعنی امهات المومنین و دختران پیامبر(ص) و زنان و دختران صحابه در دو دوره مکی و مدنی میدان وسیعی از تاریخ را به خود اختصاص داده اند. ایشان در تمامی امور جامعه از جمله: ایمان، شهادت، هجرت، بیعت، و جهاد دوشادوش مردان حضور داشته اند و فعالیت و نقش خود را در مدینه در گسترش فقه اسلامی در قالب های گوناگون ایفا نمودند. در دوران خلفای راشدین زنان به همان فعالیت ها و تلاش های خود که در عهد نبوی و در محضر امهات المؤمنین کسب نموده بودند در جامعه ادامه داده و تمام تلاش خود را برای اعتلای دین اسلام و عمل به فرامین قرآن و سنت پیامبر(ص) به کار بستند. با مطالعه دقیق در منابع تاریخی و فقهی تا پایان دوره أُموی می بینم که زنان در حوزه های مختلفی نقش بسیار پرباری ایفا نموده اند. آن ها در زمینه فقهی یاری دهنده کاروان فقه اسلامی بوده اند و فعالیّت های بی شائبه آنها در صدر اسلام، ترویج، تبلیغ و گسترش فقه اسلامی از طریق روایت حدیث، پاسخ به سؤالات فقهی، توضیح و تبیین فقه بانوان و صدور فتوا بوده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با تکیه بر منابع تاریخی و فقهی به روش توصیفی ـ تحلیلی نقش زنان در گسترش فقه اسلامی از صدر اسلام تا پایان دوره أُموی را مورد بررسی قرار دهد.