زمینلرزه جزو یکی از حوادث طبیعی بوده که در هر بازه زمانی باعث بهوجود آمدن خسارات جانی و مالی زیادی میشود و همچنین آسیبهای فراوانی را به ساختمانها و شریانهای اصلی وارد میکند. اخیراً، روشهای متنوعی جهت بهبود عملکرد رفتار سازهها با کاهش پاسخ دینامیکی آنها در برابر زمینلرزه، بهکار رفته است. یک روش مؤثر در کاهش پاسخ دینامیکی سازهها، استفاده از سیستمهای پیوندی به سازه میباشد که میراگرهای فلزی تسلیم شونده یکی از متداولترین آنها میباشند. مکانیزم عملکردی این میراگرها به نحوی است که با ایجاد تغییرشکلهای الاستیک و پلاستیک، حجم قابل توجهی از انرژی ورودی ناشی از بارگذاری جانبی دینامیکی به ساختمان را مستهلک می-کنند. عملکرد اینگونه اعضا موجب میشود که انرژی ورودی سایر اعضای سازهای کاهش یابد و در نتیجه تغییرشکلها در محدوده الاستیک باقی بماند. یکی از انواع مرسوم میراگرهای فلزی تسلیم شونده، میراگر فلزی TADAS میباشد. در این نوع میراگر از تعدادی قطعات مثلثی شکل استفاده میشود. خاصیت مثلثی شکل در این است که مصالح آن در تمام ارتفاع به مرحله تسلیم میرسند. در این تحقیق، از میراگرهای TADAS جهت بهسازی لرزهای سازههای ضعیف در سطوح مختلف خطر لرزهای استفاده شده است. اما برای اینکه این سازهها پس از بهسازی لرزهای بتوانند سطوح عملکردی آییننامه ASCE 41 را ارضا نمایند، دستیابی به پارامترهای مؤثر جهت بهینه سازی طراحی میراگرهای TADAS اضافه شده به قابها در سطوح مختلف خطر لرزهای مورد نیاز است. از این رو جهت نیل به این هدف، از روش تحلیل دینامیکی زمان-دوام که به علت ماهیت رکوردهای مصنوعی فزاینده توانایی قابل توجهی در کاهش تلاشهای محاسباتی لازم در سطوح مختلف لرزه-ای دارد، استفاده شده است. همواره مسیر مهندسی در جهت کنترل و کاهش خسارتهای ناشی از بارهای جانبی به سازه بوده است. از این رو میراگرهای TADAS جزو سیستمهای کنترلی غیر فعال سازه میباشد که در این پژوهش، شش قاب 7 و 15 طبقه فولادی با سیستم قاب خمشی متوسط مجهز شده به میراگر TADAS به روش زمان-دوام مورد بررسی قرار گرفتهاند، سپس تمام قابها تحت اثر شتابنگاشت حوزه دور به وسیله نرمافزار Opensees قرار گرفته و تحلیل شدهاند و از نتایج مشاهده شد که با بهسازی لرزهای قابهای دارای ضعف طراحی توسط میراگرهای TADAS بهینه طراحی شده، سازههای مذکور توانستند حدود مجاز آییننامه را ارضاء کنند. به عبارتی میتوان گفت توانستند سطوح عملکردی LS, IO و CP را به ترتیب برای سطوح خطر با فراگذشت سالیانه 50 درصد در 50 سال، BSE-1 و BSE-2 برآورده نمایند.