این پایاننامه با عنوان «پهنهبندی توسعه کارست با استفاده از دادههای ماهوارهای؛ مطالعه موردی: شهرستانهای سردشت و میرآباد، ایران» به بررسی پدیده کارست و عوامل مؤثر بر توسعه آن در منطقهای کمتر مطالعه شده از غرب کشور میپردازد. با توجه به خلأ مطالعاتی موجود در خصوص این مناطق و همچنین محدودیت روشهای سنتی، این پژوهش با بهرهگیری از فناوری سنجشازدور و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی، به مدلسازی و پهنهبندی پتانسیل توسعه کارست اقدام نموده است. دادههای مورد استفاده شامل هشت معیار کلیدی ارتفاع، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، شاخص پوشش گیاهی (NDVI) و بارش بوده که از منابع ماهوارهای و پایگاههای داده مختلف استخراج و در محیط GIS پردازش شدند. پس از وزندهی معیارها و زیرمعیارها از طریق مقایسات زوجی، نتایج نشان داد که عامل لیتولوژی با وزن 288/0 بهعنوان مهمترین عامل و پس از آن فاصله از گسل (231/0) و میزان بارش (142/0) بیشترین تأثیر را در توسعه کارست منطقه دارند. در میان زیرمعیارها، سنگهای آهکی تودهای، شیبهای ملایم (۰-۱۰ درجه)، جهتهای شمالی، نزدیکی به گسلها (کمتر از ۵۰۰ متر) و رودخانهها )کمتر از ۲۰۰ متر)، بارش زیاد (۸۴۰-۸۹۹ میلیمتر) و پوشش گیاهی متوسط (NDVI بین 3/0 تا 499/0) به ترتیب دارای بالاترین وزن بودند. نقشه نهایی پهنهبندی توسعه کارست در پنج کلاس خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد تهیه شد که نشاندهنده تسلط توسعه کارست با شدت متوسط (1/27 ٪ از مساحت منطقه) است. سایر طبقات به ترتیب شامل کارست کم (۲۴٪)، زیاد (5/23 ٪)، خیلی کم (3/16 ٪) و خیلی زیاد (2/9 ٪) هستند. پراکنش فضایی این طبقات حاکی از آن است که هستههای اصلی توسعه کارست در ارتفاعات با سنگهای کربناتی خالص، بارش بالا و دور از تأثیرات بازدارنده پوشش گیاهی بسیار متراکم یا گسلهای پر شده از رسوب واقع شدهاند. این پژوهش علاوه بر تأکید بر برتری روشهای تلفیقی و دادههای ماهوارهای در مطالعات کارست، نقشهای دقیق برای مدیریت منابع آب، شناسایی مناطق مستعد فروچاله، مکانیابی بهینه طرحهای عمرانی و برنامهریزی محیطی در این منطقه مرزی ارائه میدهد و الگویی برای مطالعات مشابه در دیگر نواحی کارستی کشور محسوب میشود.