در مناطق مرزی کُردنشین، کولبری به یک سبک معیشتی و یکی از مهمترین مجاری امرار معاش تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل روایت کولبران از زمینه های تکوین و تداوم کولبری است. روش شناسی پژوهش کیفی بوده و از روش تحلیل روایت استفاده شده است. میدان مورد مطالعه، فضای کولبری در شهرستان بانه است و نمونه آماری آن کولبران هستند. به این منظور با 19 نفر که حداقل 3 سال سابقه کولبری در مرزهای بانه داشتند، مصاحبه شد. در خصوص زمینه ها و بسترهای تکوین و تداوم کولبری به دو تم اصلی «اقتصاد مرزی تخریب شده» و «ساختار نابرابر» دست یافتیم. بنا به روایت کولبران، اقتصاد سیاسی مرز با حفظ و بازتولید وضعیت پیرامونی مناطق مرزی و نابرابری ساختاری پیوند دارد؛ از این منظر، کولبری نوعی تمهید و سیاست فرودست سازی تلقی می شود؛ سیاستی که بدنبال ادغام فرهنگی مناطق مرزی است بدون آنکه در تقسیم ملّی کار، نقش اقتصادی و اجتماعی برای این مناطق تعریف کند. بر مبنای این روایت، کولبری نه محصول انتخابِ اقتصادیِ حسابگرانه کولبران و نه نتیجه طبیعی اقتصاد محلی، بلکه پدیدهای تحمیلی است و بر بحران نمایندگی (بازنمایی) سیاسی مناطق مرزی کُردنشین دلالت دارد.