توجه به عنصر روانی جرم به عنوان یکی از دستاوردهای حقوق بشری در قرن نوزدهم اهمیت پیدا کرد. قانون گذار در تدوین قوانین در گذر زمان سعی کرده است با دقت نظر در اجزای عنصرروانی قتل عمد، مفهوم جرم قتل عمد را دقیق تر از قبل ترسیم کند. اجزای عنصرروانی از اراده، سوءنیت و علم تشکیل شده است. تغییر در مفهوم و مصادیق هر کدام از این اجزا می تواند دامنه ی آن جرم را محدود و یا وسیع کند. جرم قتل عمدی به عنوان یکی از جرایم مقید به نتیجه علاوه بر سوءنیت عام، نیازمند سوءنیت خاص یا علم به وقوع نیازمند است و تنها در این صورت می توان گفت جرم تحقق پیدا کرده است. حقوقدانان و فقها و قانون و به تبع آن رویه ی عمومی دادگاه ها این است: زمانی که مرتکب با انجام عمل نوعا کشنده، مرتکب جرم قتل می شود، قصد قتل را مفروض می دانستند و اعتقاد دارند که خواست انجام عمل نوعا کشنده، همان خواست نتیجه مجرمانه یعنی سلب حیات از مجنی علیه است.نکته ی قابل بررسی این است که قاضی زمانی می تواند طبق بند ب ماده 290 قانون مجازات اسلامی، متهم را محکوم به قتل عمدی کند که انجام عمل نوعا کشنده را خواستار باشد و با آگاهی و توجه کامل از نوعا کشنده بودن آن مطلع باشد. همچنین از بررسی آراء دیوان عالی کشور در مورد قتل های که طبق بند ب ماده 206 صادر شده اند، می توان گفت، چون در زمان صدور این آراء قانون مجازات اسلامی 1370 حاکم بوده است و در بند ب ماده 206 آن به صراحت به علم و آگاهی مرتکب نسبت به کشنده بودن عمل ارتکابی، حین ارتکاب قتل اشاره ای نکرده بود، نظر عموم قضات دیوان عالی کشور بر این بوده است که نیازی به اینکه مرتکب به نوعا کشنده بودن عمل خودآگاهی داشته باشد، نیست و عموما در هنگام صدور حکم به این امر اشاره ای نکرده اند. بنابراین در این بررسی ابتدا تغییرات و نوآوری های قانون مجازات جدید در مورد عنصر روانی قتل عمد بیان می شود. سپس تأثیر این تغییرات بر دایره قتل عمد بررسی می شود. قانون مجازات اسلامی 1392 با آوردن آگاهی و توجه در بند (ب) ماده 290 به اختلاف نظر حقوقدان پایان داد و همچنین باعث محدود شدن دامنه ی قتل عمد ی شد که از طریق فعل نوعا کشنده ارتکاب می یابند.