این تحقیق به بررسی تطبیقی مؤلفههای رئالیسم جادویی در دو اثر برجسته: کتاب النحات نوشته أحمد عبد اللطیف و جمشیدخانی مامم که با ههمیشه لهگهل خویدا دهیبرد اثر بختیار علی، میپردازد. رئالیسم جادویی بهعنوان سبکی ادبی که مرز میان واقعیت و خیال را محو میکند، در بازنمایی چالشها و باورهای فرهنگی و اجتماعی جوامع مختلف، ابزاری کارآمد به شمار میرود. هدف اصلی این تحقیق تحلیل شباهتها و تفاوتهای این مؤلفهها در آثار مذکور است تا تأثیر زمینههای فرهنگی، اجتماعی و تاریخی هر نویسنده بر سبک رواییشان آشکار گردد. رئالیسم جادویی که در ابتدا در آمریکای لاتین گسترش یافت، بهتدریج به ادبیات جهانی راه یافت و در آثار عربی و کردی نیز تجلی یافت. این سبک به نویسندگان امکان میدهد تا از طریق عناصر شگفتانگیز و جادویی، واقعیتهای اجتماعی و مسائل پیچیده انسانی را بازتاب دهند. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و بر مبنای اصول ادبیات تطبیقی، به بررسی عناصر کلیدی این سبک در دو اثر مورد مطالعه میپردازد. کتاب النحات روایتی است که در آن زندگی پیکرتراشی منزوی با دغدغههای فلسفی، عشقی و انسانی درهمآمیخته است. احمد عبد اللطیف در این اثر با ترکیب عناصر جادو و واقعیت، جهانی را خلق میکند که در آن عشق، مرگ، و ذات انسان به چالش کشیده میشود. از سوی دیگر، جمشیدخانی مامم به روایت زندگی شخصیت جمشید خان میپردازد که با تلفیق عناصر خیالی و اجتماعی، نمایانگر فرهنگ و تاریخ جامعه کردی است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که هر دو اثر با استفاده از مؤلفههایی نظیر جادو و واقعیت، حضور اسطورهها، و بیان حوادث خیالی مبتنی بر واقعیت، در تلاشاند تا پیامهای عمیق اجتماعی و فرهنگی خود را منتقل کنند. بااینحال، تفاوتهای سبکی و محتوایی نیز مشهود است که ریشه در تفاوتهای فرهنگی و دیدگاههای فردی نویسندگان دارد. ین تحقیق ضمن ارائه بینشی تطبیقی، بر اهمیت سبک رئالیسم جادویی در بازتاب مسائل انسانی و اجتماعی تأکید کرده و راهی برای بررسی تطبیقی آثار مشابه در ادبیات جهانی ارائه میدهد.