نظریۀ استعارههای مفهومی در دهۀ هشتاد میلادی با نظرات لیکاف و جانسون به زبانشناسیشناختی وارد شد. استعاره مفهومی، اصطلاحی است که به فهمیدن یک ایده یا یک حوزه مفهومی بر اساس ایده یا حوزه مفهومی دیگر اشاره میکند و به سه نوعِ ساختاری، وجودی (هستیشناختی) و جهتی تقسیم میشود. رمان ساق البامبو اثر سعود السنعوسی یکی از مشهورترین رمانهای سدۀ اخیر زبان عربی است. پژوهش حاضر به بررسی استعارههای مفهومی در آن پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر سه نوع از استعارههای مفهومی در رمان به کار رفته است استعارههای ساختاری بیشترین میزان کاربرد را دارد و کمترین میزان بسامد مربوط به استعارههای جهتی است. استعارههای مفهومی علاوه بر اهمیت زبانشناختی، دارای کارکردهای ادبی ـ زیباییشناختی، جامعهشناختی و روانشناختی است و در این رمان قرابت زیادی را با استعارههای وجودی دارد و این نشان از تنیدگی مفهومی میان این دو نوع استعاره است. اصلیترین تفاوتی که میان این دو نوع استعاره وجود دارد این است که در استعاره ساختاری، هر دو مفهوم مبدأ و مقصد، انتزاعی هستند اما در استعاره مفهومی وجودی، اولی انتزاعی و دومی عینی است. با توجه به آن که بافت رمان، بافتی سرشار از ناامیدی و تباهی است استعارههای جهتی نتوانستهاند به خوبی جلوه پیدا کنند. برخی از استعارههای موجود در رمان که از جنس استعارههای ساختاریند، بسیار نزدیک به زبان روزمره هستند. این مسأله تأییدی است بر دیدگاه لیکاف و جانسون در نظریۀ استعارۀ مفهومی که معتقدند استعارهها علاوه بر ادبیات در تمام عرصههای روزمرۀ ما وجود دارند.