از موضوعات مورد پژوهش در ادبیات تطبیقی ملل، عرفان است که با بررسی آن به ویژگیها، مفاهیم و الفاظ و ساختار ادبیاتِ عرفانی یک زبان در برابر زبان دیگر به دست می آید. إبن فارض از بزرگان شعر عرفانی در ادبیات عربی است که به سلطان العاشقین ملقّب گشته و شیخ مصطفی تختهای از اولین شاعران عارف ادبیات کُردی به شمار میرود که بر جریان شعر شاعران کُرد پس از خود تأثیر گذاشته است. این پژوهش با هدف دستیابی به عوامل شکلگیری شاخصههای شعری و وجوه تمایز و تشابه میان اشعار عرفانی إبن فارض مصری و شیخ مصطفی تختهای؛ بر اساس اصول ادبیات تطبیقی مکتب امریکایی و به روش توصیفی _ تحلیلی انجام و اشعار آنها از نظر محتوا و ساختار بررسی شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که با وجود تفاوت زبانی، مکانی و زمانی بسیار میان دو شاعر، در سبک بیان سلوک عارفانه و مقامات طی شده و مضامین تشابه وجود دارد و هر دو با استفاده از زبان نمادین و گاه پر تکلّف، سعی در بیان موضوعات عرفانی دارند. إبن فارض با غور در سلوک عارفانه، به بیان اقوال و حالاتی میپردازد که منجر به اتهام حلولیت و الحاد او شده و با سرودن قصاید مشهور تائیه و خمریه و هنجارگریزی زبانی در آنها، توانسته است مفاهیم بدیعی را به کار گیرد، درحالی که شیخ مصطفی تختهای به دلیل وجود محیطی فرهنگی یکدست و بهدور از متشرّعان مخالف عرفان، به سرودن اشعار عارفانه پرداخته است و با استفاده از قالب مثنوی ده هجایی، باعث برجسته سازی این قالب شعری در ادبیات عارفانه منطقه هورامان شده است.