1403/02/16
شرافت کریمی

شرافت کریمی

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 2318456
دانشکده: دانشکده زبان و ادبیات
نشانی: سنندج؛ خیابان پاسدارن؛ دانشگاه کردستان؛ دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی
تلفن: 087-33664600-8

مشخصات پژوهش

عنوان
پدیدار شناسی سوبژکتیویته هویت و فرایند اجراگری در آثار رجاء عالم؛ بررسی موردی رمان خاتم
نوع پژوهش
مقاله چاپ‌شده در مجلات علمی
کلیدواژه‌ها
رجاء عالم، خاتم، هویت سوژه، اجراگری، جنسیت.
سال 1401
مجله ادب عربي
شناسه DOI
پژوهشگران شرافت کریمی

چکیده

مقالۀ حاضر در حوزۀ رویکرد نظری فمینیست های تجددگرا و با ارجاع به برخی مبانی نظری دوبوار و باتلر و اصولی از پدیدارشناسی، به بررسی پدیدار شناختی سوبژکتیویته هویت جنسیتی و نحوۀ شکل گیری و بازنمود آن در داستان های رجاء عالِم به ویژه در رمان خاتم می-پردازد و به شیوۀ تحلیلی دیدگاه غیر ذات گرایانه او را به جنبه هایی از هویت جنسیتی زنان بررسی می کند. رجاء عالم هویت جنسیتی را برساختۀ گفتمان های فرهنگی و اجتماعی و هنجارهای غالب پدرسالارانه و نتیجۀ اجراگری و تکرار سبکی این هنجارها توسط سوژۀ مؤنث می داند. آثار عالِم عرصۀ باز نمود نوع گفتمان سوژه و ذهنیت و عملکرد اوست. در داستان خاتم شخصیت اصلی طی فرایند اجراگری و با تکرار سیاقی هنجارها، به تولید و باز تولید آنها پرداخته و با اجرای سویۀ متعارض، آنها را به چالش می کشد. تکرار هنجارهایی که این شخصیت با آن شناخته شده؛ ضمن تولید ضد آن، باعث فعال سازی ظرفیت های بالقوه ای می شود که در ذات اجراگری نهان است. سوگیری های ناخودآگاه، تعارض در گرایش ها و گفتمان ها، تقلید از هنجارها و هژمونی آن باعث اجراگری های دوگانه می شود که خاتم را قادر به ساخت شکنی هویت برساخته از گفتمان غالب و هنجارهای فرهنگی، ایجاد گسست در تقابل های جنسیتی دوگانه و در مواردی به زیر سؤال بردن انگارۀ وجود هویت جنسیتی اصیل و اولیه می سازد. او با ورود به عرصۀ فاعلیت و عاملیت سوژه، به نوعی قدرت و توانمندی دست می یابد اما در نهایت مقهور سلطۀ قدرت غالب می شود. سوژه های اصلی در آثار رجاء اغلب الگویی را که در حال تقلید از آنند پس می زنند و در فرایندی اجراگرانه، با میل به فهم جامعه و تمایلات خود درگیر صیانت از فردیت و باز-تعریف هویت خود هستند. گاهی برساخت فرهنگ و اجتماع عامل هویت زدایی از سوژه می شود؛ زیرا هنجارها و ضد هنجارها انجام دادن یا ندادن اموری را به او تحمیل کرده و از او هویت زدایی می کند.