1403/02/16
شرافت کریمی

شرافت کریمی

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 2318456
دانشکده: دانشکده زبان و ادبیات
نشانی: سنندج؛ خیابان پاسدارن؛ دانشگاه کردستان؛ دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی
تلفن: 087-33664600-8

مشخصات پژوهش

عنوان
تحلیل گفتمان اجتماعی سیاسی رمان تسارع الخطی اثر أحمد خلف بر اساس نظریه فرکلاف
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
گفتمان انتقادی، فرکلاف، تسارع الخطی، أحمد خلف، عراق
سال 1398
پژوهشگران شرمین امینی(دانشجو)، شرافت کریمی(استاد راهنما)

چکیده

یکی از رویکردهای مؤثر در تحلیل متون ادبی تحلیل گفتمان است. نورمن فرکلاف با ارائه ی مدل سه بُعدی خود که آن را تحلیل گفتمان انتقادی نامید، زبان را یک کنش اجتماعی می-داند که در چهارچوب امور سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایفای نقش می کند. أحمد خلف نویسنده و ناقد عراقی معاصر دهه ی 60 تاکنون با نوشتن آثار داستانی متعدد تصویری از رنج و سرخوردگی حاصل از جنگ، اختلافات قومی و مذهبی، حاکمیت رهبران دیکتاتور و دخالت قدرت های خارجی در عراق، ارائه داده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی رمان تسارع الخطی اثر أحمد خلف را بر اساس تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف که مبتنی بر تحلیل متون در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین است بررسی شده است. نتائج پژوهش حاکی از آن است که نویسنده در قالب روایتی ادبی در سطح توصیف با استفاده از تکنیک های زبانی بیشتر در قالب هم معنایی، شمول معنایی، تکرار، توصیفات کلی، تضاد، بهره گرفتن از استعاره مکنیه، به کارگیری انواع فرآیندهای مادی و رفتاری از مهم ترین ویژگی های زبانی رمان در سطح توصیف است. به کارگیری رمز و نشانه های صریح و ضمنی در ساختار روایی داستان نشان می دهد عناصری چون نام شخصیت ها و هویت آنها، مکان ها، عنوان ها، کارکردی رمزگونه و نمادین دارند. در سطح تفسیر با به کارگیری گفتمان انتقادی که گفتمانی پسااستعماری است نشان می دهد، تغییر در ساختارهای اجتماعی سیاسی بعد از جنگ و اعمال قدرت توسط شخصیت های فرادست از مهم ترین عوامل برای تعیین موقعیت شخصیت هاست. همچنین او با بهره گیری از مضامین قرآنی ، ضرب المثل، شعر و بازخوانی میراث ادبی سیر حوادث را روایت می کند. در سطح تبیین نویسنده با طرح گفتمان پسااستعماری و ضد دیکتاوری در مقابل گفتمان هنجاری ابرقدرت ها نشان می دهد، سلطه و هژمونی ایجاد شده بعد از جنگ از مهم ترین عوامل مؤثر بر ساختارهای جامعه و زندگی شخصیت ها و عدم تحقق خواسته های ایشان است. در ساختار جامعه عراق به طور طبیعی با کاهش قدرت حاکمیت ، خشونت افزایش یافته و در فقدان نهادهای مردم سالار و مدنیت و شهروندی که ابزار سالم تثبیت و اعمال قدرت حاکمیت اند، افزایش یافته است.